مشکلات خیلی زیاده بخوام براتون بگم اندازه ۴ سال باید حرف بزنم .اینقدر بود که وقتی با مشاور صحبت کردم بهمگفت بزار بره پیش مادرش ولی حتی مادرش هم قبولش نکرد .
خانواده مادریش طوری بچه را تربیت کرده بودند که تو هر کاری دخالت میکرد و اظهار نظر میداد بچه ۹ ساله .هر بار من زنگ میزدم گوشی دست ایشون بود تمام پیام های پدرشو اول ایشون میخوند .کلی تلاش کردم تا یاد بگیره که گوشی متعلق به شما نیست و حق نداری بهش دست بزنی خیلی بهش برخورد و خلاصه .
بعد هر شب به هر بهانه ای پدرشو میکشوند تو اتاقش و شبا تا صبح تو بغل پدرش میخوابید دستاشو مینداخت دور گردن پدر و یه پاشم میزاشت بین پاهاش پدرش این اوضاع تا یکماه طول کشید هر چی با همسرم بحث میکردم تا کی قراره ادامه پیدا کنه هی میگفت بچست .یکماه تنها خوابیدم تا اینکه شوهرم یه روز صبح که دخترش رفته بود مدرسه ازم رابطه خواست گفتم بهش برو همونجایی که شبا هستی من الان خوابم میاد خیلی بهش برخورد و اون دخرین شبی بود که تو اتاق ایشون خوابید