یکی از نزدیکترین فامیلامون برای پسرش که پسر خیییلی خوبی بود یه دهتر پیدا کرد بعد عقد فهمیدن سینه و باسنش اسفنجیه .. اینا به جهنم .. صورتشم قلابی بود.. نه ابرو نهمژه نه سرخی صورت.. ولی با آرایش ذلیخاست..
پسره نتونست طلاقش بده بخاطر اینکه رابطه داشتن .. یه پسر مذهبی بود که کلی خواهان داشت تو فامیل و شهرمون .. بخاطر عذاب وجدانش که اسمش رو دختره اس نتونست طلاقش بده الانم به زور عروسی گرفت و داره باهاش زندگی میکنه .. مادرش با مامانممث خواهرن.. دلش خونه.. میگه پسرش افسردگی گرفته و همش کاره عروس و پسرش دعواست.. ولی دختره ول کن پسره نیس مث کَنه چسبیده بهش..