ی نفر توشیراز هس بدنیس کارش یکی از دوستان رفته بود پیشش میگفت دفنی داری تادرنیاری همین آش وهمین کاسه
توهمه چی به بن بست میخورد
اینجور که میگف دعانویسه هم گفته بوده خودتم باید ۱۲شب به بعد بری قبرسون ی چیزی میدم باید دفن کنی
دیگه نفهمیدم تهش چی شد پیگیر نشدم