از وقتی ازدواج کردم شوهرم کلا نمیذاره برم سرکار،
اگه عاشقش نبودم شاید الان ترکش کرده بودم، از بس تو خونم شب تا صبح بیدارم و صبح تا شب خواب.
اگه خودش خونه باشه همون روز با هم میریم بیرون اگه نه که منم باید تو خونه بمونم.
بعضی وقتا بهش حق میدم تا میری بیرون و یه جای شلوغ اینقدر دستمالیت میکنن بعضی از مردا ک حالت از خودتم به هم میخوره.
الانم ک حاملم بدتر اصلا نمیتونم برم بیرون.
این چه زندگیه واقعا
شماهام مثل منید؟
من ۶ روزه خونم
من بچه دارم وگرنه شوهرم میزاره برم کار از زنده بودنم سیرم در این حد حالم خرابه
😟
حالم از زنده بودنم بهم میخوره ب دنیا اومدنم ک دست خودم نبود کاش مرگ دست خود ادم بود
منم باردارم دکتر استراحت داده بزور میرم بیرون افسردگی گرفتم
تا مجردی هی میگی شوهر شوهر اینم از متاهلی
تا حامله ای ام میگی بچم ب دنیا بیاد راحت ب زندگیمون برسیم
کاشک من حامله بودم تو خونه مینشست&م
سرکار نمیرفتم ولی باشگاه بیرون میرفتم الانم باردارم ازترس انفولانزا توخونه چن روزه میرم خونه خواهرم باز بهترم ویار به خونه دارم
