2777
2789
عنوان

خیلی حرص خوردم

466 بازدید | 52 پست

من و خواهرشوهرم عروسیمون سه هفته فاصلش بود. عروسی من زودتر بود. مادرشوهرم عروسی من نه درست و حسابی به خودش رسیده بود نه لباس درست حسابی پوشیده بود نه ارایشگاهی رفته بود. تازه برا من قیافه هم میگرفت و چشم غره میرفت از جلوی من رد میشد. ولی عروسی خواهر شوهرم که شد رفتم دیدم ارایشگاه رفته موهاشو درست کرده لباس خوب پوشیده خنده از رو لبش نمیرفت اصلا. عروسی ما من یه لبخند رو لبش ندیدم . در حدی که من فکر میکردم کلا بلد نیست بخنده . ولی عروسی دخترش گل از گلش چنان شکفته بود. بعدشم همش انگار میخواست منو خر کنه هی چند بار اومد خودشو بچسبونه به من جلو فک و فامیلش من اهمیت ندادم بهش. چون واقعا دلم از دستش شکسته

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خیلی بده واقعا آون عروسی تو نبود که فقط عروسی خیر سرش پسرشم بودا 

ندوست اینجور ادمارو😡

بی خیال گذشته دیه خودتو زیاد ناراحت نکن عروسیت به خودت خوش گذشته باشه کافیه مابقی تفرعاته

2801
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

قرص اورژانسی

topolo_sh | 1 دقیقه پیش
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز