بچه لوس برادرشوهرم

ممنون عزیزم منم همینطور

ن دست ب سر چیه مستقیم بگو دیگه راهی نداری اگه پسرتم گفت من ندیدم بگو عزیزم تو سرت اونور بوده خودم دیدم کبریت دستش بود یجوری واسه پسرتم تعریف ک باور کنه تنها راه خلاصیت از بچه بی ادب جاریت همینه

این بچه لوس نیست 

شیطون 

هروقتم خواست بیاد اسباب بازی های خوبشو جمع کن اونا ک بدرد نمیخوره بزار باش یا مثلا بگو خونه نیستم

تیکر آبی یعنی چی باشه بچه ات

عزیزم بچه اس ، چه حرفیه ، نگید توروخدا

میتونن خودشون مدیریت کنن ، چند تا وسیله بزارن توی سالن در اتاق رو قفل کنن ، خودشون بالا سر بچه ها باشن ، با خوراکی سرشون رو گرم کنن و هزار تا کار دیگه تا اینجوری اسیب نرسه.

بعصی وقتها کارهای بچه ها به این دلیل خیلی بزرگ و بد به پشم مامیاد چون مثلا بچه ی جاریمون هست یا حالا کسی که ما خیلی از ایشون خوشمون نمیاد.

بعضی ها واقعا بی فرهنگن هرچی غیرمستقیم بگی خودشونو میزننو اون راه که ما متوجه منظورت نشدیم و کارخودشونو میگنن

ببخشید هیچ وقت کارتون رو با دروغ راه نندازید ، هیچ وقت نازنین ، اون کار بی برکت میشه. 

پسر دیگه....

چرا به شوهرت نمیگی

یا به جاریت زنگ بزن مستقیم بگو به قول شوهرم جنگ اول بهتر از صلح اخره

منم این مشکلو دارم ما شهرستانیم برادر شوهرام تهرانن بخدا ماه عید و۳ماه تابستون واسم شده کابوس من نزدیک خونه پدر شوهرمم بچهاشون میان زندگی واسم زهر میکنن همه راه امتحان کردم هیچی ج نمیده 

اومد دعواش کن دیگه نمیاد 

یا سی دی بزار نگاه کنن

یا بگو مریضه 

یا بگو خونه مادرمه 

همین حرفا رو که اینجا گفتی به جاریت بگو 

بگو یه بسته مداد بخر بیار دفعه بعدی 

پسرت از بین بردشون 

از این حرفا بزن و غر بزن دیگه نمیاد 

یه بار خواهرشوهرم اومده بودم خونم منم تازه عروس بودم دیدم پسر 5سالش داره ظرفای کابینتو میریزه بیرون گفتم گلم چیکار میکنی گفت میخوام بدونم تو کابنتت چیا هست به مامانش گفتم چی بگه خوبه عزیزم اذیت نکن یعنی سوختما بعد دیدم کوتاه نمیاد رفت سراغ کابینت بعدی بازوهاشو طوری فشار دادم رفت پشت سرشم نگاه نکرد بدبخت سوراخ سوراخ شده بود  

بخدا من الان باردارم به همسرم گفتم تو این دور زمونه مردم از بچه های خودشون خسته آن چه برسه به بچه های مردم ، بهش گفتم اصلا اجازه نمیدم بچمون بدون خودمون جایی بره ، چون دختر جاریم رو میبینم که همیشه خونه پدر شوهرمه و چون به شدت فضوله همه کلافه آن از دستش ، من نمیدونم مردم چطور با وجود اینکه میدونن بچه اشون فضوله اجازه میدن تنها بچه اشون رو بفرستن جایی 

دفعه قبل برادر شوهرم آوردش اینجا ، کل لوازم آرایشم رو بهم ریخت ، کل لباس های نی نی و پتو هاش رو کلا به هم ریخت منم به همسرم گفتم من اصلا نمیتونم نگهداری کنم ازش ، همسرم برد دادش مامانش ، برادر شوهرم گفت چون مامانش میخواست بره دانشگاه آوردیمش اونجا ، همسرم گفت خانمم بارداره نمیتونه بهینه و بلند شه دیگه آوردم بهتون بدم و برم سر کار 😬