پاستور نو
جلو در اتاق عمل ازم عكس گرفتن نيشم تا گوشم بازه
تو اتاق هم كه همه يه جوري محبت بهت ميكردن انگار از اعضاي خانوادشون هستي
تازه من ششمين نفر بودم. فكر كنم از لحظه زدن آمپول تا دنيا اومدن دخترم كلا ده ديقه نشد!
واسه من كه خيلي زود گذشت از بس پرسنل و دكترم باهام حرف ميزدن و شوخي ميكردن