خیلی حاضر جوابم،اهل سکوت نیستم متاسفانه
میترکم از عصبانیت اگه جواب ندم
من و پدرشوهرم باهم مشکل داریم
اون به شدددت اهل تیکه انداختن هست و این قضیه دربار تو برخورد با من بیشتر هست...
منم اکثرا بهش ابراز دلخوری میکنم و جواب میدم.
مثلا ما خونمون کنارهم هست ، خب اونام در توانشون هست و اطرافیانشون از نوه هاشون نگه داری کوتاه مدت در مواقع اضطراری و غیر اضطراری میکنن...
خب منم دلم میخواد اونام یه وقتایی که میخوام برم سرکوچه ابرو بردارم یا برم دندونپزشکی بچه مو که نزدیک دو سالشه نگه دارن ولی مادرشوهرم شدیدا تنبل و پدرشوهرم غر غرو هست.
پدرو مادر ندارم خودم ، اصلا هیچ کس رو ندارم که به خانواده خودم بسپرم.
بچه م پیش اینا زیاد بند نمیشه و به همین دلیل منم به ندرت میذاشتم پیششون،
مثلا دندونم درد میکرد همین هفته پیش به مادر شوهرم گفت نگه دار بچه رو برم دندونپزشکی گفت امروز نمیتونم سرم درد میکنه...دوباره چند روز بعد وقت داشتم اومدم برم دندونپزشکی دندونش درد گرفت منم باشوهرم مجبور شدیم بچه روببریم ۷ ساعت آواره ی بیمارستان کنیم...
اونوقت درومده به شوهرم گفت ما کی بچه هامونو میذاشتیم پیش ننه بابامون و هی غر زده...
منم اینو شوهرم گفت رفتم بچه مو باگریه از خونشون آوردم ، آخه خودش رفته بود سرخود ، بچس دلش میخواد در باز میشه فرار کنه از خونه...پدرشوهرمم تو راه رو بود باهاش رفت...
یا مثلا تیکه میندازه دوسه روزه ملحفه تون رو پشت بوم هست...
بااینکه دوسه روز چیزی نیست ولی خوشش میاد انگار کنایه بزنه
تازه اون روپشت بوم بود ، لباسای خودشون روبند رخت همونجا دقیقا دوسه روز بود ول بود...
ولی هیچی بهش نگفتم...
چیکارکنم در برابرش نیش زدناش؟
من بد برخورد میکنم یااون؟