سلام بچه ها من خیلی حسودم دوست ندارم کسی بالاترازمن باشه توبچه های فامیل البته نسبت به همه این حسوندارم ولی مثلا ازخاله کوچیکم وبچه هاش وعمه بزرگم وبچه هاش متنفررررم چون دوران کنکورم خیلی مسخرم میکردن وکلا ادمای مزخرفی ان. مامانم میگه توخودت پیشرفت کن دیگه چیکاربه بقیه داری امامن نمیتونم مثلا همش میگم ایشالابچه خالم مث اونموقع من تیزهوشان قبول نشه .
جالب اینجاس که اونموقع همه میگفتن تیزهوشان چیه اما الان بچه خودشومیخوادبفرسته آزمون بده😏😏
چیکارکنم واقعا زندگیم مختل شده بدم میادازشون😤
درمان کن خودتو، این بیماری خیلی اسیب میزنه
این دورانم میگذره یه زمانی میرسه که میفهمی تیزهوشانو کنکور واسه همون مقطع خودشون فقط مهمن
حسادت اکتسابیه و دلیلش رفتار اونهاست.
اما بدون که تنفر از ادمها مث دوست داشتن عزیزانت نشون میده جز شخصیتهای مهم زندگیت هستن! درحالی ک ارزششو ندارن پس بیخیال باش وذهنتو در گیررفتار غلط اونا نکن
تا یه حدی طبیعی بیشتر نزار بشه بهشون فکر نکن اگر هم آدم معتقدی هستی از نظر دین خیلی گناه داره به این فکر کن نمیزاره حسادت کنی
اين جورى خيلى بده خودتو مريض مى كنى و از بين مى برى اصلا آسايش ندارى پيشرفت هم نمى كنى سعى كن كم كم اين حس حسادت رو از خودت دور كنى
اتفاقا الان تیزهوشان هیییچی نیست ، مدارسشون چندبرابر کردن و قبول شدن اسونتر شده
برا حسادتت بنظرم یه مدت ک پیشرفت بقیه رو ببینی خودت میفهمی ک راهی جز قبولش نداری
حسادت تو ادما معمولا از همون بچگی هم مشخصه دست خودمون نیس.واس بعضیا یکم فرق داره مثلا یکی از نظر عاطفی حسوده یکی از نظر مالی و پولی و موقعیت.
من خودم عاطفی.دست خودمم نیس😑😶🙄
پسر عموی منم منو و بچه های فامیلو مسخره میکرد
چون خودش قبول شد پرستاری .
الانم که بیکار میگرده خیلی عقده ای شده .
چون فکر میکرد پزشکی قبول میشه همه رو کلی مسخره کرد .بعد پرستاری قبول شد فکر کرد واقعا استخدامش میکنن و زنشم میگفت پایه حقوق همسرم دو میلیون تومنه .
حالا که دید اصلا تا چندین سال در اینجا و دور و اطراف شهر استخدام وجود نداره شده یه عقده ای .
به پزشکا هم وقتی میبینه تیکه میندازه
