وقتی کلی منتظریو امیدی نداری
ولی لااقل بخاطر صاحب نذرت ی امیدی هس ک مثبت شه
شب نتونی خوب بخابی .ولی صب ساعت ۷ دگ بیدار شی..
اما بازم بگی ن تست نمیزنم ولی خودت نباشی یچیز دیگه تو رو میبره سمتش ...
تستم میزنی نگاش نمیکنی از ترس ... میدونی چیه ... ولی ته دلت میگی دستمو خالی برنمیگردونه اونی ک رفتم در خونشو التماسش کردم...
نگاش ک میکنی ... مث همیشس ... تغییری نداره ک دلت خوش باشه
ولی ن!!! صبر کن!۱!!
انکار ی خط کمرنگ محو مشکی میبینی ...
تاپیک میزنی دلداریت بدن... اخجون شاید امیدی باشه
اما
بعد ک دقت میکنی بهش میبینی چنتا لک بوده روش.. اشتباه دیدی ... توهم بوده ...
حالا انداختیش ی گوشه تسته بی خاصیتو ...ولی هردفعه با نذرو نیاز میری سمتش ک بلکه ی خطی .. ی چیزی ..ی نشونی.... روش باشه !
تا بهش برسی همش حرفای شوهرت تو سرته... ازینک ناراحته بچه نداره... ولی بروتم نمیاره...
بازم میرسی ب بی بی چکو میبینی فقط ی خطه!
تنها کاری ک میتونی بکنی اینک بشکنیش
تا مث ماهای دیگه ۳ ۴ روز کنارت نباشه و هی چکش نکنی
میشکنی ک یادت بمونه دلت شکسته...
ک سعی کنی دیگه منتظر نباشی
این حال امروز منه...
یدونه هانیه ی شکسته...
( نوشتم ک از طرف خودت بخونی...تویی ک ناخاسته باردار شدیو هزارتا کوفتو زهر مار میخوری تا بیفته... نوشتم ک بفهمی خدا بهت چی داده... )
امروزو فراموش نمیکنم
۹۸ .۹ . ۷