2733
2734
عنوان

سه قلو های سال93

| مشاهده متن کامل بحث + 151873 بازدید | 2333 پست
سلام سه قلو داران. خوبید؟ بچه ها یه سوال دارم؟ میگم میشه توضیح بدید بدونم قبل از اینکه بریود بشید چه علایمی داشتید؟ یعنی شماها که میکرو کردید بعدش چه حالات و علایمی داشتید؟ مثلا درد لگن و زیر شکم یا گرفتگی عضلات شکم و تیر کشیدن اطراف ناف و سینه داشتید؟ توروخدا فرشته جون و شیمول جان و خدابس جون بیاد برام توضیح بدید لطفا . من منتظر جوابتون هستم
خدایا با همه وجودم دوستت دارم..... ازت خواهش میکنم مراقب جوجه من باش💝💝💝


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

سلامممممممممممم.... به به سه قلوهای سال 93 رو اینجا میبینم امیدوارم همگیتون به سلامتی زایمانتون بکنین و جوجواتون سالم باشن هیییییییییییی عجب روزایی بود اون روزا ااا پر از استرس تا میتونین کنترلش کنین استرس میگم راستی من سه قلوهام 4 ماه دیگه 3 ساله میشن و هم اینک دارم از پوشک میگیرمشون همون وقت کمی که دارم سعی میکنم بیام و به سوالاتتون جواب بدم هر کمکی ازم بربیاد دریغ نمیکنم پاینده باشین
ترجمه متون عمومی و تخصصی( به کلوپ مترجمان نی نی سایت مراجعه کنید)
2731
ای جانم همون سوالای که من اون دوران از پیشکسوتامون میکردم ... عرضم به حضورت شیمول جان من تو 36 هفتگی زایمان کردم دیگه کاملا منو پوکوندن تا بدنیا اومدن ولی خداروشکر بهترین موقع اومدن درسته من زیاد اذیت شدم و سلامتیمو نداشتم ولی در عوض برا اونا خوب بود همون چیزی که از خدا خواستم شد اشالا برا شما هم همینجوری باشه الهی امین چون هم با وزن خوب اومدن همشون 2 کیلو به بالا اومدن فقط دخترم 1 کیلو و 900 بود و همین که ریه هاشون رسیده بود و مشکلی نداشتن ....من ساکن اهوازم و از پستاتونو که خوندم فهمیدم خدا بس همشهریمه من زیر نظر 2 تا دکتر بودم و روزای اخر که از بابت ریه هاشون خیالم راحت شد و دیگه نیازی به بیمارستانی که دستگاه داشته باشه نداشتم رفتم بیمارستان امیر المومنین زایمان کردم اینم بگم زایمانم اورژانسی شد چون از شدت فشاراشون به تنگ اومده بود روز زایمانم حسابی از خودم کار کشیدم و خونه تکونی کردم که بیان بیرون خخخخخخخخخخخخ
ترجمه متون عمومی و تخصصی( به کلوپ مترجمان نی نی سایت مراجعه کنید)
از روزای اولشون بخوام بگم یه رمانی میشه از سختی ها و فراز و نشیب های فراوان و طاقت فرسا ...نمیخوام ته دلتونو خالی کنم ولی یه نصیحت خواهرانه از من بگیرین که باید گاردتونو محکم ببندین برا نخوابیدنای زیاد برا خستگی ای مفرط درست روزای اول کمک داشتم ولی این کمکا همیشگی نیست بیشتر خودت و خدای خودت فقط به ایمان داشته باش که خدا اگه قسمتت کرده و بزاره تو اغوشت این نعمتو حتما میدونه میتونی و لیاقتشو داری و توان و صبر خودش بهت عطا میکنه من به این حرفای که دارم مینویسم رسیدم من کسی بودم لوس و بهتر بگم تنبل و هیچ کاری تو مجردیام نمیکردم و مسیولیت تقبل نمیکردم ولی الان بیاین ببینی یه کدبانو نمونه یه همسر کامل و یه مادر دلسوز و فداکار زبانزدد فامیل و دوست و اشنا شدم شکر خدا ....خوب دیگه چی میخوای این همه انرژی مثبت دادم هههههههههه عزیزم سوالی داشتی ریز و نکته ای بپرس جوابت بدم کلی که میپرسی چیزی دستگیرت نمیشه گلم ماشالا گرفتاری و حرفای ما 3 قلودارا مثل یه قطره تو دریا گم میشه بقول دکترم یادش بخیر میگفت در 3 قلویی حرف و حدیث زیاده
ترجمه متون عمومی و تخصصی( به کلوپ مترجمان نی نی سایت مراجعه کنید)
2740
همیشه بهار جون، مرسی، سلامتیتو نداشتی؟ یعنی چی؟ با ای وی اف حامله شدی ؟ استراحت بودی؟ چجوری تونستی تا 36 هفتگی نگه داریشون؟ امپول ریه بچه هارو زده بودی؟ نگفتی روزای اول چکار میکردی باهاشون؟ ببخشید انقدر سوال میکنم راستی از چند ماهگی واسشون خرید کردی؟
یعنی اینکه 3 تا بچه تو شکمت باشه و من که شکم اولم بود رحم تنگه دیگه میتونی تصور کنی که اوضاعی میشه شبا خواب نداشتم چون پسرام میرفتن بالا رو دو تا ریه هام نفس کشیدن برام سخت میشد و دخترم مدام پایین شکمم سوکم میدادانگار میخواد بزنه بیرون خارش بدنمم تا 7 صبح مینشستم با برس سیمی میافتادم به بدنم و 4 ماه اولش که بماند همش ویار بود از نوع شدیدش که هرچی میخوردم میانداختم بیرون ولی همچنان من از رو نمیرفتم و چون شکمموم خیلی بازم میخوردم که قوتش بره برا جوجوا.......نه عزیزم من درمانی نبودش ارثی دوقلویی داشتیم من شدم 3 قلودار ...استراحت نه به اون صورت فقط یه ماهی پیش مامانم بود اونم تو دوران رشد جوجوا بود تقریبا 7-8 ماهگی که تهدید به سقط میشدم و درد شدید میگرفتم ولی بقیش خونه خودم کاراای خونه رو راحت انجام میدادم فقط دکترم گفت کارای سنگین نکن برنج میپختم شوهرم که میومد خونه خودش ابکشی میکرد امپول هم برا ریه های جوجوا زدم و هم زیر پوستی میزدم از 6 ماهگی داشتم تا همون اخراش برا کش اوردن رحم وای که چه دوران سختی بود....از 6- 7 ماهگی شروع کردم به خرید سیسمونی ولی سخت نمیگرفتم چون راه رفتن تو بازار برام فاجعه بود انتهای شکمم شدید درد میگرفت میگفت خدایا سالم بدنیا بیان هیچی نمیخوام
ترجمه متون عمومی و تخصصی( به کلوپ مترجمان نی نی سایت مراجعه کنید)
روزای اول شوهرم 2 ماه اول همراهیم کرد از اونجایی که کارش ازاده و دولتی نیست و اینکه پیش خانواده ی شوهرم بودم اونا لباسای بچه ها رو میشستن و برام غذا میفرستادن بالا بعدشم هم که موقع واکسنا حموم دادناشون مامان کمکم بود موقع مریضیاشون ختنه هاشون وووووووو بقیش خودم بودم با مشقت های زیاد چون مادیاتشو نداشتم و هم اینکه کارشونو خوب انجام نمیدادن که پرستار همیشگی داشته باشم فقط دو بار اوردم 1 ماهه 2ماهه میرفتن چون کارشون به دلم نمیچسبید به تمیزی بچه ها اهمیت نمیدن و امثال هذا مسایل......گفتی تا 36 هفتگی چجوری نگهشون داشتی یه اه بلند کشیدم عزیزم با صبوری و توکل به خدا تا میتونستم استرسم کم میکردم و به چیزای مثبت فکر میکردم مدام هم قران میخوندم و تسبیح صلوات دستم بود هرچی دارم از خدا و اهل بیته
ترجمه متون عمومی و تخصصی( به کلوپ مترجمان نی نی سایت مراجعه کنید)
عزیزم مرسی که با صبوری جوابمو دادی ، فقط یادت رفت بگی طبیعی باردار شدی یا با ای وی اف؟ استراحت بودی یا نه؟ من استراحتم تازه دهانه رحمو هم دوختم واسه همین همش خونه هستم الان تو 6 ماه هستم هیچ جا نمیرم ، نهایت فقط میشینم تو بالکن یه کم افتاب بخورم ، تکون بچه ها چجوری بود ؟ خوب بود؟ مال من یکیش خودشو سفت میکنه اما دوتای دیگرو کم احساس میکنم ، منم همه فامیل گفتن که میایم کمک ، اما بالاخره خودم باید از پسش بر بیام.
همیشه بهار جان خدا قوت خدا رو شکر که فرشته هات سالم به دنیا امدن من که استراحت مطلق هستم حال و اوضاع من و شیمول جون فرق میکنه ما ای وی اف کردیم همچی برامون سخت تره همش میگن چرا کمشون نکردید. من یه دکتر رفتم به من گفت برو یه بیمارستان پیدا کن اتاق مراقبت ویژه نوزاد داشته باشه اینا تا نه ماه نمیمونن ٣٠درصد هم زایمان زود رس و از بین رفتن بچه ها من رو میگی شب تا صبح گریه کردم البته خیلی دل درد دارم یکم که راه میرم شکمم سفت میشه مثل سنگ
ای کاش نبود تو دنیا حتی یه لحظه غصه ، ای کاش تمام دلها خالی شه از هر غصه😍
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687