بچه ها امروز جاری م اسباب کشی داره بد صبح مادر شوهره زنگ زد به شوهرم که بیا کمک داداشت !حالا سر اسباب کشی ما جاریم نزاشت بردار شوهرم بیاد و چند روز بعدش گفت ببخشیدا خودمون کار داشتیم ..
حالا انقد لجم دراومده اونموقع مادر شوهرم بلد نبود به اون پسرش بگه بیا کمک اینا ولی زورشون به شوهر من میرسه شوهر منم تو خواب و بیداری دست از پا نمیشناخت لباسشو پوشید و رفت..
حالا الانم شوهر احمق من میره " زورو" بازیش گل میکنه میخواد واسه همه غذا بخره.. پول کامیونو حساب کنه ..یعنی میدونما که میگم