عروسی بودم، موقع برگشت یه اتفاق وحشتناک افتاد صفحه 10

مدیر

عضویت: 1393/09/06

تعداد پست: 5148

بچه ها اینجا شمال شهرا به هم نزدیکه منم یه شهر دیگه عروسی دوستم دعوت بودم، تا شهرمون 1 ساعتی راهه، مامان منو رسوند رفت ی جایی برگشت و اومد دنبالم، موقع برگشت تقریبا ساعت 12 و نیم بود، از یکی ادرس پرسیدیم پسره خیلی مودب جواب داد، اونم ده تفرو رد کردیم تا رسیدیم به اون ظاهرش معقول بود، تا اینکه اخطار بنزین اومد، هی دنبال پمپ بنزین بودیم، یه عده پسر بودن شلواراشون معلوم بود سرباز بودن، مامان گفت شیشهرو بده پایین بپرس پمپ بنزین کجاست، داد زدم پرسیدم، اصلا نه هیچکی جوابی هیچی، با هم صحبت کردنو یکی اومد سمتمون فکر کردم می خواد ادرس بده، همزمان داشت میومد از اون کلاها صورتو میپوشونه رو صورتش داشت می کشید. بعد من اصلا تعجب کردم همینطور که نزدیک تر اومد و دیگه من ترسیدم شیشه رو همزمان داشتم می کشیدم بالا، داد زدم برو مامان، همین که اومد دستگیره ی عقبو بگیره، مامان گاز داد، ینی من هنوز رعشه داره تنم، اون موقع هم که قشنگ تا یه مدت لکنت داشتم. اصلا هنوز ی جوریم، ینی شیشه رو که می کشیدم بالا همش میترسیدم دسمالی بزاره رو صورتم یا چاقو دربیاره، خیلی ترسناک بود

1398/09/01

01:51

11 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

شبدخت

عضویت: 1396/03/27

تعداد پست: 11264

وای من یه روز صبح مدرسه میرفتم ۷صبح هیچکس تو کوچه نبود یه مرده جلوتر از من راه میرفت هی پشتش نگاه می ...

وای عین این اتفاق برا من افتاده دبیرستانی بودم مدرسمم فقط دوتا کوچه فاصله داشت اول صبح داشتم میرفتم که یهو از پشت شمشادای اون سر کوچه یه مرد قد بلند صورتشم بسته بود با پارچه در اومد دوید طرفم .من لال شده بودم حتی جیغم نمیتونستم بزنم فقط دویدم برگشتم خونه اونم بیخیال شد رفت

کاربری دست یه نفره 😜 اونایی هم که میگن کاربریشون دو نفرست دروغ میگن در جریان باشین😎بدرود😎

1398/09/01

02:47

0 نفر لایک کرده اند ...

shadab207

عضویت: 1397/05/25

تعداد پست: 1840

گفتی شمال ،،مادرو دختر تنها .مامان ارات حسینی با دخترش اومد تو ذهنم.همیشه با ماشینش میره اینور اونور ...

دیوونس ؟؟

اسم شمال و شب میاد ، میترسم

** حسبنا الله و نعم الوکیل ** ** لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم ** بین ۷۲ سر کاش سری بود مرا

1398/09/01

02:48

0 نفر لایک کرده اند ...

مامان_ستایش

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

معلم_شاد

عضویت: 1396/11/02

تعداد پست: 3799

وای عین این اتفاق برا من افتاده دبیرستانی بودم مدرسمم فقط دوتا کوچه فاصله داشت اول صبح داشتم میرفتم ...

باز اون بی خیال شده این دنبالم میدویید منم تو کوچه همچین جیغ زدم داداشم صدا زدم طفلک چند ثانیه نشد آیفون زد در باز شد

خیابان پر است از آدم هایی که عطر تو را زده اند اما بوی تو را نمی دهند...🍃

1398/09/01

02:49

0 نفر لایک کرده اند ...

عتیقه_خانوم

عضویت: 1398/07/12

تعداد پست: 1091

گفتی شمال ،،مادرو دختر تنها .مامان ارات حسینی با دخترش اومد تو ذهنم.همیشه با ماشینش میره اینور اونور ...

عزیزم آرات پسره که. همون پسربچه بدنساز و میگی که موهاش بلنده؟

1398/09/01

02:50

0 نفر لایک کرده اند ...

shadab207

عضویت: 1397/05/25

تعداد پست: 1840

برای ما هم پیش اومده عزیزم. توی کوه پیچ در پیچ. و تاریکی. در حالیکه همه جا رو مِه گرفته بود و فقط تا ...

چرا رفته بودی خب دختر

ما از هل عروسی گم شدیم‌ شما چرا اخه

** حسبنا الله و نعم الوکیل ** ** لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم ** بین ۷۲ سر کاش سری بود مرا

1398/09/01

02:50

1 نفر لایک کرده اند ...

عتیقه_خانوم

عضویت: 1398/07/12

تعداد پست: 1091

چرا رفته بودی خب دختر ما از هل عروسی گم شدیم‌ شما چرا اخه

ما رفتیم خیر سرمون گردش. موقع برگشت خوردیم به شب 😫 یه مسیر طولانی با سرعت مورچه تو اون مِه و ظلمات شب برگشتیم

1398/09/01

02:52

0 نفر لایک کرده اند ...

shadab207

عضویت: 1397/05/25

تعداد پست: 1840

ما رفتیم خیر سرمون گردش. موقع برگشت خوردیم به شب 😫 یه مسیر طولانی با سرعت مورچه تو اون مِه و ...

وای ..

** حسبنا الله و نعم الوکیل ** ** لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم ** بین ۷۲ سر کاش سری بود مرا

1398/09/01

02:52

1 نفر لایک کرده اند ...

Mahsa106

عضویت: 1395/02/29

تعداد پست: 31151

عزیزم آرات پسره که. همون پسربچه بدنساز و میگی که موهاش بلنده؟

آره خود آرات که الآن ایران نیست.. با پدرش رفت آمریکا .. یه خواهرم داره دیگه.

💙 دلیل نفسام 💙 پسرام 💙 دارم میرسم به آرزوهام کم کم💙

1398/09/01

03:00

1 نفر لایک کرده اند ...

عتیقه_خانوم

عضویت: 1398/07/12

تعداد پست: 1091

آره خود آرات که الآن ایران نیست.. با پدرش رفت آمریکا .. یه خواهرم داره دیگه.

نمیدونستم 🤔😄

1398/09/01

03:01

0 نفر لایک کرده اند ...

toocki

عضویت: 1398/05/13

تعداد پست: 403

دم خونمون دوستم داشت ماشینو پارک می‌کرد سوئیچو دربیاره بعد یه ماشین بدون پلاک جلومون ترمز کرد ...

عاااااااا دم خونه ام بودین ولی بازم نترسیدن

1398/09/01

10:37

0 نفر لایک کرده اند ...

فضایی

عضویت: 1398/07/19

تعداد پست: 1441

😲😲😲😲😲

1398/09/01

16:48

0 نفر لایک کرده اند ...

شاد_رنگارنگ

عضویت: 1400/06/31

تعداد پست: 10266

شاید میخواس از در عقب سرشو بندازه داخل آدرس بده

😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂

واقعا فکر کردی وقتی نصیحتم میکنی دارم به حرفات گوش میدم؟ نه فقط منتظرم تموم شه تا همون کار غلطو ادامه بدم:). بعضی وقتا به جای جر و بحث کردن فقط به طرف نگاه میکنی و تعجب میکنی که این حجم وسیعِ بی عقلی و نفهمی چطور توی کله ای به این کوچکی جا شده!. -entj-

1401/05/17

14:44

1 نفر لایک کرده اند ...