با همه زود خودمونی میشه و عادت کرده الکی به همه کمک کنه مثلا تو یه مراسمی بودیم برا یه خانومی که اصلا نمیشناختیمش صندلی اورد یعنی خانومه خودش داشت میرفت بیاره گفت نه خودم میرم میارم رفتاراش برام خیلی عجیبه نمیدونم چیکار کنم یا به دختر عمه ش که حامله بود برگشت گفت چاق شدیا واقعا بهم برخورد حس کردم حرفش خیلی زنندس بیرونم که میریم بیشتر دوس داره با یکی بریم تنهایی دوس نداره بریم من واقعا از رفتاراش متنفر شدم دوس ندارم هرجا میریم کسی باهامون باشه بعدشم سریعا دعوامون میشه چون کارای بیخودی انجام میده همش خوراکی بهم میده که به خانومای دوستاش تعارف کنم درحالی که دوستاش اصلا اینجوری نیستن و سرشون به کار خودشونه