همسرم‌نیست تنهام خوابم‌نگرفت بعدش یکم‌ترسیدم البته کم‌کم داره چشام بسته میشه😅
منم بچه میخوام ولی از مسمومیت بارداری میترسم
به اینکه فردا میخاستم برم خرید لباس زمستونه ولی الان مطمئنم فرداذقیمتا جندبرابرشد ه به خاطربنزین و بخاطر دل شوهرم مجبورم کلن نرم .اخه شوهرم خیلی حساسه همش میگه هیج مردی شرمنده زن و بجش نشه
مهمونی خونه دوستامون بودیم تا الان داشتیم باری میکردیم ادا بازی و ورق تازه اومدیم منتظرم اذان شه نمازمو بخونمو بعد بخوابم
ببین دارم بغضم گرفته و دارم گریه میکنم به حال خودمون به حال ایران آخه سرنوشتمون چی باید بشه تا کجا دیگه باید بدبخت بشین بنزین لیتری ۳ تومن
هیچی صح زیاد خوابیدم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
24 ثانیه پیش
24 ثانیه پیش
24 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
