2737
2734
عنوان

خانومایی ک با خونواده همسر زندگی میکنن...

| مشاهده متن کامل بحث + 443 بازدید | 39 پست
انشااله اینطوری باشه  من زود عصبانی میشم ک شوهرم خیلی بدش میاد خیلی راهنماییم کردی ممنونم ازت

من خودم افتضاح بودم ۳ سال فقط با همسرم جنگ داشتم دیگه از زندگیم بریده بودم خیلی مشکل داشتیم باهم رفته رفته همه چی درست شد چون خیلی مطالعه میکردم آخر سر جواب گرفتم بعضی جاها سخته ولی میشه که رو خودمون کار کنیم و خودمونو تغییر بدیم چون وقتی تو زندگی یه دم بخوای حرص بخوری هر چی مریضیه به سراغمون میاد هیچی مثل حرص خوردن نمیتونه دشمن جونمون باشه اگه کتاب خونده باشی میبینی تمام مریضیهایی که میگیریم ریشه درونی داره پس زندگیتو بساز به فکر جداییم نباش چون همه مردا مثل همن هیچ خونه ای هم بی مشکل نیست همه زندگی ها از دور قشنگ به نظر میرسه 

بعد اگه یه موقع هایی خونواده همسر اذیتت کردن از خدا بخواه هر چی تو کاسه ات میریزن به خودشون برگرده مطمئن باش که جوابشونو میگیرن چون بهشت و جهنم همین دنیاست باهر دست بدی با همون میگیری امکان نداره گندم بکاری جو درو کنی زندگی همینه ولی همیشه سعی کن تو زندگی بهترین از نوع خودت باشی همیشه با مادر شوهر جوری رفتار کن که دوست داری عروست باهات رفتار کنه با والدینت جوری رفتار کن که دوست داری بچه هات باهات رفتار کنن اگه مادرشوهر شدی با عروست جوری رفتار کن که دوست داشتی مادرشوهرت باهات رفتار کنه همیشه ما آدما باید درک بالایی داشته باشیم درکی که بتونیم با کفش دیگران راه بریم 


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

من خودم افتضاح بودم ۳ سال فقط با همسرم جنگ داشتم دیگه از زندگیم بریده بودم خیلی مشکل داشتیم باهم رفت ...

ممنونم اره منم ی جاهایی رسیدم ب حرفت میخواستم جدا بشم ولی خداروشکر ک بخیر گذشت

من خیلی دلم گرفته اگه ی وقت ناراحتتون میکنم ببخشید بذارید ب پای اینهمه بدبختیام. من دارم میرم از نی نی سایت یادم نمیره مهربونی و دلسوزی خیلیاتونو. باشما تنهاییام پر شد. اگه یادم بودین دعا کنین با خبر خوش برگردمو. بگم من رسیدم به آرامش. عاشقتونم
بعد اگه یه موقع هایی خونواده همسر اذیتت کردن از خدا بخواه هر چی تو کاسه ات میریزن به خودشون برگرده م ...

ممنون از اطلاعات هایی ک در اختیار گذاشتی فکر کنم مثل شما کم باشه تو نی نی سایت

من خیلی دلم گرفته اگه ی وقت ناراحتتون میکنم ببخشید بذارید ب پای اینهمه بدبختیام. من دارم میرم از نی نی سایت یادم نمیره مهربونی و دلسوزی خیلیاتونو. باشما تنهاییام پر شد. اگه یادم بودین دعا کنین با خبر خوش برگردمو. بگم من رسیدم به آرامش. عاشقتونم
2728
ممنونم اره منم ی جاهایی رسیدم ب حرفت میخواستم جدا بشم ولی خداروشکر ک بخیر گذشت

جدا شدن اصلا درستی نیست چون رفته رفته مهربونی باعث میشه همسرت تو رو دوست خودش میبینه و دیگه دلش نمیاد اذیتت کنه زندگی کنار هم بودن نه نقطه مقابله هم بودن بعد هیچ وقت سر آزارایی که خونواده همسر میرسونن قرار نیست همسر آدم پاسخگو باشه مثله این میمونه یکی از بچه هات کار اشتباهی انجام بده اون یکی و تنبیح کنی خب درست نیست این کار ،این کار ناعادلانه اس اول زندگی پا به زندگی که میزاریم با خصوصیات هم آشنایی نداریم حتی به هم اعتمادم نداریم تا یه بحثی میشه خونواده هامون و میکشیم وسط اون از ایراد خونواده ما میگه ما از ایراده خونواده اون کم کم میبینیم داریم با هم دشمن میشیم از هم زده میشیم حس میکنیم دیگه نمیتونیم کنار هم باشیم ولی باید یه جایی تغییر کنیم و به همسرمون اینو ثابت کنیم ما دشمنش نیستیم ما بدشو نمیخوایم، من خودم به شخص خیلی از خونواده شوهرم بعضی وقتا دلم میگیره چون حس میکنم فقط از شوهرم انتظارات مالی دارن شوهرم و به خاطر خودش نمیخوان فقط کیسه میبیننش فقط دوست دارن مثله آژانس ببره بیارتشون همیشه تو خودم اینو میگم اگه اینا واقعا دوستش باشن شرایط مالی پسرشونو در نظر میگیرن بعد ازش انتظاراته مالی میکنن ما تو ۴ سال زندگی یه چی دستمون اومد که اگه بخوایم روز تولد بر یکی چیزی بگیریم اون وقت همه از ما انتظار تولد دارن اینجوری که حساب کردیم ما هر ماه باید یه چی بر تولد بقیه پس انداز کنیم وقتی سال جدید میرسه یا باید اجاره رو زیاد کنی که با این حقوقای کم نمیشه یا باید پیش و زیاد کنی اگه روز تولد به این و اون بخوایم کادو بدیم دیگه هیچ پس اندازی برامون نمیمونه پس تصمیم گرفتیم تولد و کنسل کنیم چون هیچ کس به وقتش برسه دستت جلوشون دراز شه کمکت نمیکن شده که دارم میگم بعد ما سر یه تولد نرگفتن بر اعضای خونواده شوهر باید کلی ازشون اخم وتخم و بی احترامی ببینیم ولی چی کار میشه کرد خونواده همسرمن مجبورم به خاطر همسرم تحملشون کنم همیشه به خودم میگم چقدر مگه میبینیشون هفته ای یه بار ۲ ساعت میخوای ببینیشون دیگه اشکال نداره به خاطر دل همسرم این کار و میکنم در صورتی که من اصلا بین خونواده خودم و همسرم هیچ فرقی نمیزارم خونواده من چون دوستم دارن درکم میکنن ناراحت نمیشن ولی خونواده شوهرم تا میتونن متلک میندازن و بی احترامی میکنن قبلا حرص میخوردم الان دیگه بیخیالم رفته رفته شوهرم خونواده شو میشناسه پس نیاز به زمان داره  توام اینجوری باش تو جون شوهرت نیوفت چون همسر آدم بر آدم زحمت میکشه پولی که با زحمت در میاررو تقدیمت میکنه کم یا زیاد ولی میکنه هیچ کی بر آدم این کارارو نمیکنه قدرشو بدون حتی بچه هم داشته باشی یه روزی بر مردم میشه پس قدر اونی که تا ابد باهات میمونه رو بدون

جدا شدن اصلا درستی نیست چون رفته رفته مهربونی باعث میشه همسرت تو رو دوست خودش میبینه و دیگه دلش نمیا ...

ممنون خانومی از راهنماییت حتما تشکر مرسی

من خیلی دلم گرفته اگه ی وقت ناراحتتون میکنم ببخشید بذارید ب پای اینهمه بدبختیام. من دارم میرم از نی نی سایت یادم نمیره مهربونی و دلسوزی خیلیاتونو. باشما تنهاییام پر شد. اگه یادم بودین دعا کنین با خبر خوش برگردمو. بگم من رسیدم به آرامش. عاشقتونم
2738
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز