من ۲۹ سالمه و به کار خیلی نیاز دارم از لحاظ روحی
قبلا یه شرکت کار میکردم همشون اقا بون ولی ۶_۷نفر بودن همشونم غریبه بودن،مربوط به صنایع دفاع بود و هوایی بود البته بخش خصوصی ،اما هم نظافتی هم ابدارچی هم حسابدار هم منشی بودم ،ناهارم پای شرکت بود ک البته جالبم نبود،ولی همیشه خابای خیلی خوبی درموردش میدیدم😁حتی قبر استخدامم😂
حالا رفتم یشرکت از سال۶۴ فعالیت داره،سه روزه دارم میرم،دو تا ساختمان داره ،حدود ۴۰ نفر هم کارمند و کارگر
تو ساختمانی ک من هستم کارخونس ،حدود ۳۰ تا اقا ،اول فک کردم خوبه راحتم اخه شهر ما کوچیکه
ولی حالا همشون منا شناختن ،مامان و بابا و خانواده و اینا،حس خوبی ندارم ،خیلی هوامو دارن البته حالا اولشه یا همشهریمن اینشکلیه
کارمم فقط با سیستم و تلفن هست
سرویس هم یه ماشین شخصی فقط واسه من گذاشتن
در کل خوبه ولی ازینکه همه اشنا هستن حس خوبی ندارم😕اخه من توی شهر خودمون از سر اجبار و حرف و حدیث و مامان و بابام چادر سر میکنم ولی تو محل کار مقنعم یخورده عقبه،چادر ندارم
ولی ۴ ماه گشتم تا این کارو پیدا کردم😕