سلام دوستای عزیز؛خیلی اعصابم خورده میشه راهنمایی کنید دو سال پیش برادرم و عروسمون نامزد کردن و دوسال صیغه هستن همش سر بحثای کوچیک باهم حرفشون میشد و البته برادرم بی تقصیر نیست لجبازه ولی عروسمونم اصلا درمقابلش کم نمیاورد ما هم به کل خودمون و سر دعواها کنار کشیده بودیم که دخالتی نکنیم و خودشون مشکلاتشون و حل کنن تا دو هفته میش قربون صدقه هم میرفتن تو پروفایل و اینا که هفته پیش خود عروسمون زنگ زد به برادرم که دیگه من نمیتونم با برادرتون ادامه بدم بهش میگم بیا عقد کنیم میگه بزار کار پیدا کنم و با پدر مادرم مشورت کنم من دیگه نمیتونم و میخواد نامزدیش و بهم بزنه😢😢رفتاراش خیلی عجیب میزد اصلا هیچ وقت اینجوری نبود
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
برام همیشه سواله اینوقتا ب همه چی فکرمیکنیم شایدراه حلی پیدابشه اما واقعامشاوره چ ایرادی داره ک گزی ...
اولش گفتیم برید مشاور نرفتن همش پشت گوش انداختن اولین شرط پدر عروسمون این بود که دکتری بخونن ولی پدر من گفت شاید ده سال دیگه هم قبول نشدن اینا ؛شرط بر این شد که درسشون تموم بشه عقد بشن الان اخر ابان دفاع هر جفتشونه قرارمونم شب یلدا بود که اینجوری شد نمیدونم چکار کنم هر جفتشون گوشیشون و خاموش کردن