الان ک قهرم یعنی شکرخدا اگه بزارن ولی قبلا یک روز نمیرفتم شوهرم میگفت دلشوت تنگ شده , یا برو سربزن ,یاهرچیز دیگ , اگ آروم جواب میدادم جوگیرمیشدو میخواست بزور منو بفرسته ولی وقتی صدامو میبرم بالا و میخوام بحث کنم خودش ساکت میشه و میفهمه حرف بیخودی زده , الانم ک قهرم بهونه بچه رومیکنه , هی میگ دلشون واسه بچه تنگ شده بده ببرمش میدونی ازکی ندیدنش ( فقط دو روز ندیده بودن )