2752
2734
عنوان

داستان زندگی من- قسمت ۲۷

| مشاهده متن کامل بحث + 1317 بازدید | 38 پست


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731

خیلی خوب توضیح دادی .و مارو در جریان گذاشتی .خدا خیرش نده من از همون اول داستان که گفتی یخورده پیاماش حذف شده مشکوک شدم بهش.ولی آدم صادق ،هر حرفی بشنوه باور میکنه فکر میکنه همه مثل خودشن .راستی میشه ماه تولد خودتو و اون پسره رو بگی ؟

بله متاسفانه

بله متاسفانه چی ؟

تموم شد؟ یا اینکه اختلال داره! 

شما هم خیلی سادگی کردی ک از رابطه اول عبرت نگرفتی که مامانشو اولویت قرار داد. تو مورد بعدی تا گفت بابام دیدش عوض بشه باید جدا شیم نباید معطل میکردی و واسه همیشه تمومش میکردی. 

چطوریه مامان بابای اونا نظرشون مهمه... حتی تو انتخاب عشقشون. 

یه جورایی تو اولی خودتو و تو دومی پدرت رو ضایع کردی. از طرفی اونا شخصیت وابسته ای داشتن و خودت باید بدونی ک زندگی باهاشون داستان میشه. البته مال هشت سال پیشه قضیه ولی دیگه نظرمو گفتم! 😁 

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز