ولش کردم دیگه
تو فکرکن دخترش مسموم شده بود برده بودن درمونگاه یه سرم زده بودن بهش منم فرداش رفتم دیدنش چندماه بعد پسرمنو که دوسالش بود عمل کردن نه بیمارستان اومد نه تا دوهفته خونمون بعد حدود یه ماه دخترش بهم گفت عمه یادته من مریض بودم سرم زدن تو نیومدی ماهم واسه اون نیومدیم بیمارستان😐😐😂😂😂😂😂😂😂
یه جورایی فکرمیکنم حسودی میکنه چون من زندگیم بهتر ازاونه ولی نمیفهمه من ده سال قبل اون ازدواج کردم سختی های خودمو کشیدم دیگه