دوتا بچه داره بالاسرشم مادرشوهرشه . صبح ساعت هفت سرویس میاد دنبال بچه هاش . خودش میگه تا بچه هام میرن شوهرمم میره من میگیرم تا ساعت دوازده میخوابم بعد پامیشم ناهار درست میکنم بچه هام ساعت یکونیم با سرویس میان ناهار میخورن میرن پیش مادربزرگشون . مادربزرگشونفوق لیسانس داره هروز دوساعت براشون وقت میذاره بهشون درس میده. بعد میگه من این دو ساعت خوابم تا بیان بچه ها خونه . بعدش هم دوباره باید شام بپزم . فقط درگیری ذهنیش اینه غذاهای پرکالری بپزه . چون هم خودش هم بچه هاش لاغرن. حتی یه قدمم پیاده روی نمیکنه .مدام میگه پوستم خراب میشه یا پاهام درد میگیره یا صورتم اب میشه.بچه ها و شوهرشم همه ساعت نه میخوابن .
حالا من از کله صبح که پامیشم بچم مدرسه میره باید فکر کنم کجا برم بدوم . روز به روزم دارم چاقتر میشم هشت ساله دارم پیاده روی میکنم بخاطر سالها فشار به کمرو پا دیسک گرفتم همش درد دارم ولی مجبورم تیرویید کم کار دارم تو عمرم اسنپ نمیگیرم تا پیاده برمو بیام آبم میخورم چاقتر میشم . تالستون پوستپ بخاطر پیاده روی تابستون کلی لک شد ولی اون پوستش عین آینس .