پارسال تو ترکیه زندگی میکردم خونه مبله گرفتم اجاره کردم انقدر کثیف بود اول با دوستم نشستیم گریه کردیم
بعد رفتیم فروشگاه صد لیر وسایل شست و شو و وایتکس و دامستوس گرفتیم انقدر شستیم و ضدعفونی کردیم تازه شد خونه ی آدم اما بازم تمام تنمونو جونور نیش میزد
بخدا نصف مردم شون با وسایل کهنه و کثیف زندگی میکردند وسایل و مبل و فرش کهنه کنار سطل زباله رو میبردن خونه شون... از کلید اسرار بدتر بود وضعشون
پر از افغانی و سوری کثیف بود تو محله های پایین شهرهاشون اونی که ماهواره نشون میده فقط زندگی لاکچری های پولدار استانبوله...
بعدم خونه یک دوست ترکمون دعوت شدیم رفتم از در حیاط رفتیم تو کل زندگیش بوی شاش میداد وایی رفتیم تو نمیتونستم نفس بکشم انقدر همجا کثیف بود نمیدونستم کجا بشینم
پسزم گفت جیش رفتم ببرمش دیدم توالت فرنگی شونو پونزده ساله نشستن قهوه ای و سیاه ... نبردم بچرو
گفتم برو تو حیاط کنار درختا وایساده کن
وای باورم نمیشه چیا دیدم تو اون کشور