چند وقت پیش حوصلم سر رفته بود شوهرم خونه نبود گفتم برم سوپری تنقلات بخرم برای دخترم.حلاصه رفتم خرید موقع برگشت سرخیابون بودم درحیاط خونمون هم باز بود دیدم یه گربه سیاه و پست رفت تو حیاط....وااااای منو میگی داشتم میمردم...😭😭😭😭 راهمو کج کردم رفتم خونه دوستم.رفتم اونجا دیدم همه تو حیاطن دوستم اومد بدرقه گفتمش چی شده بعد بلند خندید گفت تو حیاط ما گربه مرده..میخواییم برش داریم....واااای داشتم میمردم بالاخره بردم تو خونشون.گربه رو که برداشتم انداختن دور.بعد منو همراهی کرد تا در ورودی خونه😭😭😭🤣🤣🤣🤣
وااااااای تا این حد من ترسوام...😅😅😅😅😅😅😅😅😅😅😅🤣🤣🤣🤣🤣🤣خاک تو کله ام نشه