من و دخترداییم 23 سالمونه....
امشب رفته بودم خونه دایی خدا بیامرزم فهمیدم برای دختر داییم خواستگار اومده و قبول کرده و اونوقت برای من یه دونه خواستگار هم تا حالا نیومده....
من قصد ازدواج ندارم اما برای اولین بار هم بهش حسودیم شد و هم عصبانی شدم از بخت بدم....
یه عادت بدم دارم اونم اینه که من عاشق بچم و همیشه با بچه ها من بازی و شوخی میکنم....
خانوادم مخصوصا مامانم بهم میگه اخلاقم بچگانس و اگه خواستگار بیاد میرم باهاش اسم و فامیل بازی میکنم و....
آخه چرا باید برای اون خواستگار بیاد اما برای من یه دونه هم نیاد؟