اما چون دخترا تو خانواده ما جایگاهی نداشتن پدرم تثن حواسش به من نیود تو خیلی از مسابقات رتبه نیاوردم اما اونا خبر نداشتن قتی از طرف مدرسه دعوت میشدن پدرم کهنه ترین لباساش رو می پوشید دز صورتی که میخواستن از من تقدیر کنن جایزه بدن ولی اون میگفت نکنه ازش پول بگیرن همش نس ترسید یه قرون ازش بگیرن خرج من و خواهرام کنه