2733
2739
عنوان

تعطیلات اومدم خونه بابام که ای کاااششششش نمیومدم

| مشاهده متن کامل بحث + 1231 بازدید | 62 پست

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

امشب خونه اونا می مونیم فردام برمیگردیم اونقد دلم شکست ک صداشو با گوشا خودم‌شنبدم

چطور دلت طاقت میگیره ازش نمیپرسی دلیل رفتارش چیه من معتقد به شفاف سازیم شاید دلیلشو بدونی بهش حق بدی حتی اگه حق ندی هم مامانت میفهمه که رفتارش بهت برخورده و ممکنه تکرارش نکنه

یار دبستانی من با من و همراه منی چوب الف بر سر ما بغض من و آه منی حک شده اسم من و تو رو تن این تخته سیاه ترکه بیداد و ستم مونده هنوز رو تن ما
2731
چطور دلت طاقت میگیره ازش نمیپرسی دلیل رفتارش چیه من معتقد به شفاف سازیم شاید دلیلشو بدونی بهش حق بدی ...

هر دلیلی باشه منی که بعد چند ماه برای اولین بار با شوهرم اومدیم خونشون توقع احترام داشتم.

😂😂😂😂😂😂

بعضی شبا عجیب دلتنگت میشم نمیدونم واقعا نمیدونم به هر دری زدم که قسمتم بشی اما نمیشه من از خدا فقط یه چیز میخوام اونم لحظه ای که خودمو توی لباس عروس دیدم حداقل با اونی که دوسش دارم باشم میدونی از اون دردناک تر چیه؟؟؟تو حتی نمیدونی من حاضرم برات تک تک استخون هامم بدم یادت باشه هیچکس اندازه من نمیتونه دوستت داشته باشه این چند بیت شعر تقدیم به خودت عزیزترینمA❤️میخوام بدونی که دلم داره برات پر میزنه🕊مثل یه داروغه شبا به هر دری سر میزنه 🥺وقتی میای با اون چشات دنیامو پر نور می کنی💫غصه ی تنها موندن و از دل من دور می کنی 🥹عمری اگه نگات کنم از دیدنت سیر نمیشم😍بدون که عشق تو زده خیمه به صحرای دلم 🫀اگر که باور نداری گوش کن به حرفای دلم...
2738
فرقی نداره.وقتی دوست نداشته باشن چ مادرت چ نامادریت

منم زخم خورده این دردم مامان و بابام عاشق داداش هام هستن خودشون هم علنی میگن من تک دخترم ولی اونقدر عزیز نیستم ولی شکر خدا یه همسر فوق العاده دارم گاهی بین دلتنگی هام میگم خدا هرچی از خانواده ام برام کم گذاشته در عوض اونو به همسرم داده

ای بابا حالا دیگه ولش خودتو ناراحت نکن شوهرتم بفهمه سواستفاده میکنه بعدن ازت میگه خونوادت بی محلت کردن فردا برو.بگو خواستن برن مسافرت کاش هفته بعد میومدیم واسش چیزی توضبح نده از خونوادت

دوتا سقط داشتم کلی سختی و افسردگی کشیدم خیلی وقتا ناامید بودم حالا فهمیدم باردارم الانم که هم قرص میخورم هم امپول میزنم هم سرم هم شیاف که واسم بمونه میشه واسم دعا کنید که مشکلی پیش نیاد تنها دل خوشی زندگیم همین بارداریه دعام کنید ممنون🍀

بنه خدا(منظورم خودتی)،طفلی مادرت شاید دلش پره،یه کم نازشو بکش،مامانا هم گاهی دوست دارن لوس شن،من از بچه ۱۳ ساله م توقع دارم گاهی نازم کنه،محبت کنه بهم،تازه پسرم هست،

مطمعنم حالش با این کار بهتر میشه.برو ماساژش بده،نوازشش کن،حرفهای مهربون بهش بزن،بهش بگو که خیلی دوسش داری.۵ شنبه ست و کلی دل گرفته😢

نه هر قصاب ماهر،میکند پوست****** نه هر نان ونمک خور ،میشود دوست........

به هیچ وجه این حرفا رو جلو شوهرت نزن بگو طفلی مامانم مریصه چه شانس بدی دارم موقع مریضی اومدم دلم برا مامانم میسوزه بمونیم زحمتش میشه . ببین جلو شوهرت بگی مامانم تحویلم نگرفت و خوشش نیومد واین خرفا تا آخر عمر خودتو بدبخت کردی هیچوقت هیچوقت بد خانوادتو پیش شوهرت نگو

و خدایی که به شدت کافیست.......
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز