من در ظاهر خانواده پرجمعیتی دارم ولی همیشه تنها بودم از اول اولش تا زایمان و بچه داری و ...وقتی بچم یکسال و خرده ایش شد دیدم از بس تو جمع درنیومده وهمیشه با من بوده وابسته خجالتی پرخاشگر و ..... تصمیم گرفتم به تنها خانواده ای ک دارم برو بیا کنم به من خیلی نزدیکن اندازه دوتا کوچه پایینتر میرفتم و میومدماخلاقای بچمم کم کم داشت بهتر میشد چون تو جمع در میومد تا اینکه یه روز از خاهرم شنیدم میگه بابا پشتت میگه چرا این هرروز پامیشه میاد اینجا حالا اینم بگم نه ناهار نه شام فقط عصری دوساعت میشستم و برمیگشتم حالا تو شوکم نمیدونم از بابای پیرم بخاطر حرفش ناراحت باشم یا نه پس چیکارکنم راستی چن روزه نمیرم