من پسره يكي از همسايه هاي قديمون آمد
من چادر رنگي سرم كرذم و رومو گرفته بودم مثل خانم جلسه اي ها يه كم رژلب بيست چهار ساعته هم زده بوذم بدون كرم ، رنگ پريده ، دلهره داشتم ، ذوقم داشتم چون بچگي هاي پسرش كه يادم ميومد مي دونستم خوشكل بود
وقتي آمدن نيم ساعت نشستند
و ديگه رفتند كه رفتند 😂😂😂😂😂