2733
2739
عنوان

مادرشوهرم گفته نمیخاد منو ببینه🙄

| مشاهده متن کامل بحث + 495 بازدید | 62 پست

من و خانواده شوهرم سر یه موضوع بحثمون شد بعد دیگه نرفتم اونجا!!  به شوهرم تو خونه گفتم اگه فلان کار نکنی منم دیگه نمیام خونه مامانت!!  گفت خودشون گفتن زنت دیگه حق نداره پاشو بزاره اونجا!!  فقط بچتو بیار اینجا!!!

من اصلا جا خوردم!!!  خیلی بهم برخورد!! گفتم پامو نزارم اونجا!  من از خدامه که دیگه نرم اونجا! بعد از اون هر کاری کرد که بچه رو تنهایی ببره نزاشتم! گفتم من مادر این بچه ام زحمتش کشیدم بدون من حق نداری جایی ببریش!!!

دیگه هم نزاشتم بچمو ببره اونجا!! 

آدم کنار میاد کنار میاد کنار میاد! یه روز می بینه دیگه نمی تونه کنار بیاد! از همون کنار میزاره میره!!!!!!😖😖


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

منم خیلی سکوت کردم اینقدر تیکه و حرف بارم کردن هیچی نگفتم فکر کنم تا پیر بشم یادم نره و حرص بخورم


بمنم میگن خیلی بی زبونی

خواهر شوهرم از اول موش میدوند

بعد دختر دایی شوهرم گف چرا جوابش و نمیدی جمعش کن

تنها کاری ک کردم هرچه میگفت انگار نمیشنوم

2731
توف ب شانس همه میگن برادرشوهرت داماد شه میفهمن

اره شک نکن برادرشوهر من به خودم گفت چون تو رو اذیت کردن زن من میاد انتقامتو میگیره دقیقا کارایی رو که با من کردن رو صد برابرشو سر مادرشوهرم اورد 

من سپرذم به خدا خدا هم جاریمو گذاشت تو کاسه شون فقط نشستم کیف میکنم 

من فعلا جاری دار نشدم ولی برادر شوهرم کسی جرات نداره بهش بگه بالا چشمت ابروعه. با اینکه بیکاره تمام پول باباش و سرمایش دستشه بهشونم نمیده اینام ازش میترسن برعکس شوهر من که همشون سوارشن 

اگر کسی را دیدید که از همه چیز لذت میبرد،سخت نمیگیرد،میخنددومیخنداند بی مشکل نیست بلکه اوطوفان هولناکی را پشت سرگزاشته است واکنون قدر داشته هایش را میداند.
چهارشنبه ان شالله میرم بیمارستان گفتم مادرت اینا نیان بیمارستان خیلی عصبی بودم گفت عزیزم اونا ن ...

اتفاقا چون موقع زابمانته ادا و اصول هاشون شروع شده!!  حسادت هاشون قلمبه شده!!!

شوهرتم یه چیزی می گه بچه شیر خوره رو که نمی تونه از مادر جدا کنه ببره اونجا طواف بده!!!  فقط بچه رو شیر خشکی نکن!! از من به تو نصیحت!!

آدم کنار میاد کنار میاد کنار میاد! یه روز می بینه دیگه نمی تونه کنار بیاد! از همون کنار میزاره میره!!!!!!😖😖
2738
اره شک نکن برادرشوهر من به خودم گفت چون تو رو اذیت کردن زن من میاد انتقامتو میگیره دقیقا کارایی رو ک ...


برادرشوهرم با من خیلیییی جور بود 

نمیدونم چ بهش گفتن اس داد بهم زنداداش تا وقتی با مادرم حرف نزنی منم باهات حرف نمیزنم

جوابش وندادم

بمنم میگن خیلی بی زبونی خواهر شوهرم از اول موش میدوند بعد دختر دایی شوهرم گف چرا جوابش و نمیدی جمع ...

منم در ظاهر بی توجهم ولی حرص میخورم آخه اصلا بلد نیستم جواب بدم انگاری اعتماد به نفس ندارم حرف بزنم اینجور وقتا

اگر کسی را دیدید که از همه چیز لذت میبرد،سخت نمیگیرد،میخنددومیخنداند بی مشکل نیست بلکه اوطوفان هولناکی را پشت سرگزاشته است واکنون قدر داشته هایش را میداند.
بعد چ شد من میترسم چند وقت دیگ خودمم مادرشوهر میشم


بعد یک سال آشتی کردیم ولی دیگه مثل قبل نیستم باشون!!  قبلا هر بار بچه رو میومدن می بردن از صبح تا شب خونشون بود و باهاشون بازی می کرد!  دیگه بعد آشتی نزاشتم ببرن!  اون موقع لطفی بود که در حقشون می کردم ولی لیاقت نداشتن! 

آدم کنار میاد کنار میاد کنار میاد! یه روز می بینه دیگه نمی تونه کنار بیاد! از همون کنار میزاره میره!!!!!!😖😖
اتفاقا چون موقع زابمانته ادا و اصول هاشون شروع شده!!  حسادت هاشون قلمبه شده!!! شوهرتم یه چیزی ...


پسر اولم نوزاد بود ۴۰ روزش نبود 

میامدن میبردنش دور دور

میگفتم چ میفهمه


میبردش انقدرررر گریه میکردم

ی بار نگفتن تو هم بیا 

ماشین خریدن اومدن دم درخونه بچه و بده بریم دور بزنیم


شوهرم هم میگف الان میارنش


مطمئنم این یکی هم میان میبرن

بعد یک سال آشتی کردیم ولی دیگه مثل قبل نیستم باسون!!  قبلا هر بار بچه رو میومدن می بردن از صبح ...


دم شوهرت گرم ک اذیتت نکرد

شوهرمن ک بچه بزرگم و میبره 

اوناهم انقدر بال و پر دادن پسرم دوسشون داره


باور میکنی دیگ وابسته نیستم

ن ب شوهر ن به پسرام

فک کنم دارم افسرده میشم


اخر سر هم این تیکه مادرشوهر

کاش جواب میدادم الان نمیسوختم


2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز