2733
2734


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ازش متنفر بودم درونم حس میکردم شاید اولین واخرین شخصی باشه که ازش متنفر هستم یه روز توراه برگشت خونه حس کردم یکی پشت سرمه برگشتم دیدم یه موتوری و دونفر روشون هی یواش یواش میان جلو انگار قصدبدی داشتن منم هل کرده بودم خودمو چسبوندم به دیوار چشامو بسته بودم کوچه هم خلوت و هواهم روبه تاریکی یهو  صداکتک و دعوا چشامو بازکردم دیدم بااون جسه هیکلی و چهارشونش افتاده به جون اون دونفر و داره فش ناموسی میده و کتکشون میزنه اون دونفر چون بچه تر و ریزتر بودن سریع فرارکردن وقتی رفتن فقط نگاش میکردم یهو اومد جلوتر گفتم حالا شاید بغلم کنه که با کشیده ایی که زدبه صورتم اشک چشام سرازیرشد که باصدای مردونگیش که خشم و عصبانیت باهاش بود گفت خوب بلدی تو پس کوچها چراغ سبز بدی باحرفش داغ کردم و گفتم به تو چه توهیچکی نیستی راجب من حرفی بزنی فقط یه آدم پرویی میکشمت باچه جرعتی دست رومن بلند کردی که بلندتر گفت ساکت شو همین الانم برو خونتون تا بی آبروت نکردم فقط گریه میکردم مثل ابر بهار....

تیکرم برای لاغرشدنم تا مهرماه من میتواااانممممممممم به وزن ۶۰ کیلویم برسم میتووووووونم😍😎😘

تو اینستا دیدمش اصلا به اسمش نگاه نمیکردم نمیدونم چرا اگه نگاه میکردم می‌فهمیدم فامیله اولش اصلا نمیدونستم کجایی بعدش لدو زدم به دریا پیام دادم بهش اون چون خیلیا و اذیت کرده بود خیال می‌کرد من پسرم میخوام مچشو بگیرم ابروشو ببرم همش میگفت آقا ول کن میگفت ببین میدونم منو میشناسی منو ببینی می رینی به خودت پس کاری نکن که.... خلاصه باور نکرد منم هی ادامه دادم تا دو روز بعدش مامانشو آورد خونمون خانوادش می‌شناختم اما نمیدونستم اینم دارن یا شایدم قسمت نشد تا اون موقع بشناسمش اونم اومد منو دید اول فکر کرد عروس اون خانوادم اصن یادم نمیره چقد از خوشحالی گریه کردم که فامیله بعدشم خودمو معرفی کردم یادمه ساعت 5 صبح بود بیچاره کلی التماسم کرد که بهش گفتم همونیم که خیال کردی عروسم من دختر اون خانوادم و از این حرفا چون تو این مدت اون هی فوش میداد من آروم ملایم باهاش حرف زده بودم دردو دل کرده بودم گفت ازت خوشم میاد و بیا باهم باشیم بعد از یه هفته گفت باباتو خیلی دوست دارم اگه دختر کسی دیگه بودی خیلی کارا باهات میکردم ولت میکردم توهم شدی کل دنیام دلم نمیخواد به دایی( یعنی بابای من) خیانت کنم به بقیه گفت اومدن جلو کل آشنایی نامزدی عروسی سر جمع دوماه نشد قبلا میگفت اندازه بابام دوست دارم الان میگه حتی بیشتر از بابام یه کسی که هیچ کسی جرعت نمیکنه بهش چیزی بگه حتی بند کفششو دیگران میبندن حالا خودش با گریه ی من گریه میکنه نمیزاره هیچ کاری بکنم ناراحتم نمیکنه و اینکه خیلی دوسم داره و حسود شده حسود دیوونم کرده این حسادتش😢

تیکر رسیدن به آرزومه 😍😢😔میشه برای رسیدن به آرزوم یه صلوات بفرستین محتاج دعای شما و کمک امام رضام😍❤️😊ممنونم ازتون مهربونا💞🤗تیکر هدفمم هست😉گروه قرمز😬😳😟وزن اولیه 90 با قد 175😢😭😭وزن الان 86😔😔 وزن ایدآل 60😍😍 با یک اراده نیرومند، شرایط دیگر اهمیت چندانی ندارد ☹️من میتونم چون یه دختر کــــــوردم 😍😍پرچم کوردا بالاس.. به امید خدا هم واسه هدفم هم درست شدن زندگی منو همسرم... ایشالله که غصه تو زندگی هیچ کسی راه پیدا نکنه و هیچ زنی حسرت مادر شدن به دلش نمونه و هیچ پدری شرمنده ی زنو بچش نشه و هیچ جوونی محتاج دیگران نباشه واسه همه ی اینا یه صلوات دیگه هم بفرستین شما که زحمت کشیدین تا پایین اومدین و در آخر دوتا صلوات واسه سلامتی امام زمانمون بفرستیم هرچند گوشه ایی از بی انصافی ما بنده هارو نمیگیره ولی باز خودش کلی هست ❤️ اینم بگم هنوز مدرسه میرم 😬 ازدواجم کردم ☺️و عاشق شوهرمم😍😘 ای بلای تو به جانم که تو جانی و جهانی😘👑
2731
ازش متنفر بودم درونم حس میکردم شاید اولین واخرین شخصی باشه که ازش متنفر هستم یه روز توراه برگشت خونه ...

بعدش چی شد

خدایا شکرت یا امام زمان خودتت کنجدمو حفظ کن برای سلامتی کنجد مامان صلوات می فرستی 😘😘😘
خواهرش دید پسندید بعد خودش اومد تو خواستکاری همو دیدیم ک از نجابتم خوشش اومده بود اما من از قیافه و ...

"نجابتت" چه شکلی بود🤔😁 که شوهرت با اولین نگاه،ازش خوشش اومد؟ هشتگ جدددی

دوست بودیم

من ساعت ۳ شب بهش زنگیدم اونم تو مهمونی بود و قرار دیدن و بعدشم به ازدواج رسید و الانم بابای بچمه😍

               بسم الله الرحمن الرحیم                                           میشه لطفا واسه سلامتی  من و دخترم صلوات بفرستید🥺🥺🥺🥺                                                                           خدایا خودت پشت و پناه زندگیم و من   و دخترم باش....اگ میشه یه صلوات مهمونم کنید...                           تیکر واسه تولد دخترمه 98/5/13 دنیا رو واسم زیبا کرد😍                                
2738
"نجابتت" چه شکلی بود🤔😁 که شوهرت با اولین نگاه،ازش خوشش اومد؟ هشتگ جدددی

اطرافیان باعث شده بودن نجابت داشته باشم😂😂

روز اول ک دیدمش بدون ارایش بودم ساده ی ساده لپام هم گل انداخته بود دیگه فکرشو بکن 

بعد برای بله برون از خجالت در اومدم کلی ب خودم رسیدم شاخ دراورده بودن همشون 

اطرافیان باعث شده بودن نجابت داشته باشم😂😂 روز اول ک دیدمش بدون ارایش بودم ساده ی ساده لپام هم گل ...

😁😍🤣👌🏻👌🏻👌🏻ای بابا من هم کلا اهل ارایش نیستم فوقش یه ماتیک بزنم ،پس دیگه من اندِ نجابتم و خبر نداشتم🤩😎

ازش متنفر بودم درونم حس میکردم شاید اولین واخرین شخصی باشه که ازش متنفر هستم یه روز توراه برگشت خونه ...

😀بعدش رو دقیق یادم نیست چون از خواب بیدارشدم😁ببخشید میخواستم ادامه داستان تخیلیم روبگم گفتم یوقت کسی ناراحت نشه بازم متاسفم😄کرم است دیگر

تیکرم برای لاغرشدنم تا مهرماه من میتواااانممممممممم به وزن ۶۰ کیلویم برسم میتووووووونم😍😎😘
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز