ی خواهر بزرگ تر داشتم بعد شوهرم اومد خاستگاری همه از جمله خود خواهرم اصرار ک قبول کن منم ۱۸ سالم بود بچه بودم دیگه قبول کردم اونیم که دوسش داشتم اونم دوستم داشت چند جا گفته بود همه فامیلشون میدونستن خود شوهرمم از فامیلشونه ولی نیومد جلو چون خانواده شوهرم گفتن تا نرفتید ازمایش به کسی نگید چون خیلیا منتظر بودن خواهرم ازدواج کنه بیاند خاستگاریم ووقتی قضیه علنی شد چند تا از فامیلامون باهام بد شدند
هنوزم مجرده
شوهرمم خیلی دوستم داره ولی دل خاک بر سر من یواشکی میره اگه بفهممه زنده زنده چالم میکنه😂