دوستم ک ۲۰ ساله از وقتی چشمامونو باز کردیم باهم دوست بودیم میشه دختر دایی شوهرم
از وقتی فهمیدمحسن پسر عمش ب من علاقه داره کلی از محسن بد گفت منم جوابش کردم ک نمیخوامت خلاصه ب اص رار محسن یمدت باهم حرف زدیم دیدم ن خیلی پسر خوبیه بعد دوستم گفت ک ن من دچار سوتفاهم شدم و منو ببخشیدو منم ک ساده گفتم اره راست میگه بعد یمدت کلی از محسن تعریف کردو گفت محسن همتا نداره ولی عمم ادم خوبی نیست اخلاقش بده و وسواس داره و خیلی ادم عصبیه و دلش میخواد خواهر زاده هاش و برای پسرش بگیره و اینا