از وقتی ازدواج کردم شوهرم اجازه نمیده برم خونه مامانم(۴ سال) سر یه بحث بیخود و الکی اما خودش روزی صد بار سر میزنه خونه مامانش کلا هیچ جایی نمیزاره برم 😔ن خونه دایی ن عمو نه بازار ن باشگاه مثل زندانیام 😔چند وقت پیش یکم باهاش حرف زدم گفتم دلم گرفته جایی نمی زاری برم و از اینجور حرفها اونم قول داد که مهر ماه میبرمت مسافرت منم انقدر خوشحال شدم که اندازه نداشت چون افسردگی گرفتم از بس موندم خونه
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه
کاش از اول اینقد کوتاه نمی اومدی که الان تحمل یه مخالفتیت رو نداره الانم دیر نشده کمی برخلاف جریان آب حرکت کن الان چهار سال گذشته یهو به خودت میای تا به جای چهار سال چهل سال گذشته از بزرگتری کسی کمک بخواه
امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف سوبرای شفا بیماران دعا کنیم خیلیا منتظر سلامتی عزیزانشونن و چشم به راه... خدا میگه منو صدا کنید تا شما رو اجابت کنم 🤲🏻
اما تو "هیچ" بودی و دیدم هنوز هم در سینه "هیچ" نیست به جز آرزوی تو🙂♡ ■قد۱۷۰ ●وزن اولیه ۸۷ ○هدف اول《۷۷》 ●هدف دوم《۶۷》 ♡هدف نهایی 《۶۰》 ینی میشه یه روزی ببرم همه لباسامو تنگ کنم😭🤕😕