حرف پسرش رو هم گوش نمیده و براش ارزش قائل نیست و بهش میگه تو احمقی ...ولی نمیدونم چجوریه همه کارهاش رو به پسرش میگه انجام بده براش و پسرش هم مطیعه ...حتی وقتی میخان برن شهرستان فقط به شوهر من میگه ببره اونارو و این به هر قمیتی باشه میبره و حتی وقتی من نمیرم میبره و احساس وظیفه میکنه که چون پیر هستند و براشون سخت میشه میبره اونها رو
شاید مشکل اصلی شوهر منه که درک درستی از تاهل و تعهد نداره و من باید از دست رفتارهای بد اون زن اذیت بشم):