2737
2739


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728
یکی از کارای سطحی مادرشوهرمو بگم هنگ کنی؟ 6روز بعداز عقدم، ساعت 8 صبح اومد طبقه بالای خونشون که من ...

وای خدای من...مادرشوهر من هیچوقت تو روم حرف بدی نمیزنه هیچوقت بدیاشو اینجوری رو نمیکنه که همه از دورش متفرق شن برعکس خیلی آروم خودش رو نشون میده خیلی مهربون ولی دقیقا شخصیت اصلیش ۱۸۰ درجه باهاش فرق داره ولی با همین رفتارش کسایی رو که میخواسته خر کرده شوهرش و پسرش...شوهرم بنظرش مامانش بهترین و مظلومترین عالمه حتا خود منم تا یکسال بعد از عروسیم همین فکر رو میکردم تا اتفاقی حرفایی که پشت سرم میزد رو شنیدم شوهرمم بچه ننه...دلیل تمام ناراحتیام خودشه حالم ازش بهم میخوره ولی اون با دورویی و چرب زبونی روز بروز جوونتره و بیشتر میتازونه...فضول زندگی تمام دور و اطرافیانش هست و برا همه میخواد تصمیم بگیره...خدا فقط جوابش رو بده که من فکر میکنم خدا رو هم با کاراش گول زده

وقنی که دختر کوچکی بودم،هیچکس بهم نگفت تو دختر خوشکلی هستی! به نظرم باید به تمام دختران کوچک،حتی اگر زیبا نباشند،گفته شود که تو چقدر زیبا هستی...!مرلین مونرو

من با مادر شوهر هیچ مشکلی  ندادم احترام همو نگه میداریم ولی ولی ی خواهر سوهر دادم که بجاش برام جبران کرده اونم جای ۱۰ مادر شوهر  ازش با تموم وجودم بدم میاد  انقد که قلبش سیاه  از اول به من به چشم هوو نگاه کرد

اشمروز رفته بودم سونو 😔😔😔😔دکتر میگفت بچت ریزه اونم تو۲۸هفته  خیلی دلم گرفت  تو شهر. ...

چی بگم خدا ازش نگذره الهی

جاریت باید عاقل میبود

  امضای خداپای تک تک آرزوهاتون 😍                            خدایابخاطر همه چی شکرت خیلی شکر 😍🥰😘
2740

مادرشوهر و خواهر شوهر منم خیلی بدن....دستاشون و کردن تو یه کاسه ما سه تا عروس و چزوندن...وضع مالیاشون خوبه میخرن و میپوشن و اگه لباسا ما گرون و مارک نباشه تو جمع مسخرمون میکنن...دیگه نمیگن پسر خودشون باید بخره....این فقط یه نمونه کوچیک از رفتاراشون بود الان ک کاری کردن عروسی و پسرا پا تو خونشون نذارن..‌الحمدالله ...‌ما اینجور راحتتریم والله

منم خانواده شوهرم مخالف بودن .البته خانواده خودم متشنج بود و اونا ما رو هم سطح خودشون نمیدونستن .ولی ...

عزیزم تاپیکتون رو خوندم فوق العاده بود، گفته بود یک سری کتاب روانشناسی خوندید که خیلی بهتون کمک کرده ممنون میشم اسم کتابهارو بگید؟

وااای دقیقا مثل خواهر شوهرای منن،ما زیاد نمیرفتیم تو جمشون هر وقت میرفتم فوری ی حرف پشت سرم درست میک ...

من انقددر پشت سرم حرف زده شده دیگه تقریبن بی رگ شدم .چند بااار ابروم کلن رفته بیگناهه بیگناه نه فقط از طرف خاندانه همسرااا .بعد یه مدت همه میگن چقدر فهمیده بود که اونکارو کرد بعد چند ساال به حرفم میرسن میبینن کار درست و کردم .الان اعتماد بنفسم زیاد شده میگم کاری که بنظرم درسته رو باید انجام بدم.

من خود به چشم خویشتن دیدم که جااانم میرود.
منم از ازدواج پشیمونم بخاطر مادرش خدا لعنتش کنه به حق علی

نگو از ازدواجم پشیمونم اگر زندگی خودت خوبه مادر شوهرو یجوری مدیریت کن یا یکاریش بکن .من میگم ادم به اندازه کافی تو زندگیش مشکلات داره دیگه کسی حق نداره بیشتر ازیت کنه.

من خود به چشم خویشتن دیدم که جااانم میرود.
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز