یکم قبل یکی تاپیک زد که با یه مرد متاهل که دو تا بچه داره دوسته و زده بود چیکار کنم؛ یاد یه خاطره افتادم:
چند سال پیش تو یه شرکتی کار می کردم که مدیرش یه خانم جذاب و زیبا رو اورد و به عنوان نامزدش به همه معرفی کرد، من به شخصه تعجب کردم چون خانمه خیلی سر بود، بعد چند ماه که از بودنم تو اون شرکت گذشت، فهمیدم که اقای مدیر زن داره و یه دختر ۴ ۵ ساله فوق العاده خوشگل داره و با وقاحت تمام دوست دخترشم اورده شرکت و هر روز با هم میرن و میان، اون خانم هم می دونست که دوست پسرش زن و بچه داره اما امیدوار بود که اونو طلاق بده و باهاش ازدواج کنه، حدود ۵ ۶ ماهی رابطه شون خوب بود و بعد نمی دونم سر چی بهم خورد.
فقط دلم برای اون بچه می سوخت که نمی دونست چه پدر گندی داره.
واقعا درک نمی کنم اینایی که میرن نفر سوم یه زندگی دیگه میشن هدفشون چیه؟ واقعا فکر هم می کنن؟