من تو دوران عقدم متاسفانه همسزم ب شدت پرخاشگر و وقتی عصبی میشه ب زمین و زمان فحش ناموسی میده و توخیابونم با ماشینا مرتب درگیره و فحش و بامنم مرتب حرف زدنش تحقیر کنندس یا کارا و حرفایی میزنه که خیلی از نظر روحی آزردت میکنه از وقتیم عقد کردیم سر ی کار نمونده و مرتب کار عوض میکنه بماند که چقدر مستقیما ب خانوادم فحش و توهین کرده بهشون مثلا گفته گداها وخسیس اینا بخدا دیگ خستم و ب جدایی فکرمیکنم ولی خداشاهده بعضی روزا چنان مهربون و مظلومه که اصلا باورتنمیشه این چه هیولایی تو ذاتش داره و دلت نرم میشه انگار من ب شدت ب شوهرم وابستم و الان ب طلاق ک فکرمیکنم دست وپام میلرزه و نفسم میگیره و قلبم درد میگیره از ی طرفم تحمل کاراش اصلا نداره و دیگ طاقت این نوع رفتاراش ندارم بارها جلسه گذاشتیم مشاوره رفتیم روانپزشکم حتی بردنش گفت اگه قرصاشو نخوره ب شدت تو زندگیش ب مشکل برمیخوره حالا دارم دیوونه میشم نه تحمل دوریش دارم بشدت وابستم نه تحمل کاراشو ندارم باز از نظر روحی آزارم میده و خفه میشم بخدا دیگ از بس فکر کردم واشک ریختم خستم قدرت تصمیم گیری نداره بودنش برام درده نبودنشم درده شما جای من بودید چی میکردید دیگ دارم دق میکنم از بس شب وروزم شده این جیزا 😢😢😢😢