دوستم که اتفاقا زیبا و تحصیل کرده و با وضعیت مالی مناسب سال ها پیش با مردی فوق العاده پولدار و سرشناس و فوق العاده تررررررررر عیاش و سرشناس تر بابت عیاشی ازدواج کرد یعنی پسره رو مجبور به ازدواج کرد وگرنه اون آدمی که من دیدم زن بگیر نبود حالا ی چند روزه از اطرافیان از زندگیش از نزدیک خبر می رسه آخه کلا بعد ازدواج رفت شهر دیگه واسه کار شوهرش همه میگن حتی برادر پسره که مرده حتی یک روز ب زنه وفادار نبوده حتی تو تهران با ی خانم دیگه دیدنش
از حق نگذریم دوستم کاملا آگاه بود داره زن کی میشه خواجه حافظ شیرازی هم می دونست این مرد عیاشه خود مرده هم ترسی نداره از رفتارش اینو از نوع حرف زدن معمولیش با جنس مونث حتی ی زن غریبه هم حیفه که
چطور میتونه همچین زندگی رو تحمل کنه مگه پول همه چیزه آخه خودش گدا نبود که هی چرا بعضی زنا اینقدر خودشون رو خار و خفیف میکنند