یادم نیس😀
تازه سینه هام داشت رشد میکرد بعد مامانم برام سوتین گرف ک برام یکم بزرگ بود توشونو دستمال کاغذی پر میکردم ب دخترخاله هام پز میدادم ک سینه هام از مال اونا بزرگتره🤦♀️😐 اخرشم مامانم لوم داد☹😭
یه بار ابگرمکنمون آتیش گرفت اون موقع با نفت بود تو حیاط ...خیلی ترسیدم عین فیلم هندی ها داد زدم کمکککککک هنوز دختر دایی ها ازم میخندن..یه بار ب زن داییم گفتم عن دایی ک مامانم میگه زن دایی ت باهام قهر کرد فکر کرد منخوابیدم گذاشتم تو دهنت
یبار تو کوچه با ابجیم بازی میکردم یهوو شلوارمو کشید پاییین بی تربیت خوبه شب بود برقا هم رفته بودن
زن عموی دامادمون همسایمون بود
بعد خیلی رفت و آمد داشتیم
یه بار گشنم بود خجالت کشیدم بگم گشنمه
برگشتم گفتم من هر وقت صورتی میبینم گشنم میشه
حالا رنگ مایع ظرفشوییشون صورتی بود
زنه خندید بهم غذا داد
از اون ماجرا 20 ساله میگذره
هر وقت خودشو پسراش منو میبینن میگن دیگه صورتی میبینی گشنت که نمیشه؟
هنوزم به خاطر مشنگ بازیم خجالت میکشم
اینو تو یه تاپیک دیگه قبلا تعریف کردم.بچه که بودم پسر یکی از فامیلامون اومده بود خونمون .بعد من لخت مادر زاد شده بودم که مامانم منو ببره دسشویی😐فکر کنم 3 سالم بود.اصلا این کارو نمیکردما نمیدونم چرا اون روز این کارو کردم.هی مامانمو صدا میکردم بیاد منو ببره دسشویی اونم سرش گرم کاراش بود هی میگفت الان میام.منم لخت جلوی این پسر فامیلمون جولان میدادم بدون شرت مامانمم اونور بود نمیدید که من لختم.بعد این پسر فامیلمون هی میگفت یلدااا برو شلوار بپوش منم میگفتم نمیخواااام 😐الان من 19 سالمه اون پسر فامیلمون 28 سالشه 😐خدایا یادش نباشه 😭🙏
من بچه بودم داييم از مسافرت برام كلي سوغات اورده بود چون تك نوه بودم لي لي ب لالام ميذاشتن
اسمارتيز اورده بود m&m منم به هيچكس نميدادم😂مهمون مياد خونمون عيد بوده ب دختر فاميلمون مامانم ي بسته كوچولوشو داده.بعدم گفته برين تو اتاق بازي كنيد. تو اتاقم من دختره رو كلي زدم پس گرفتم
🙈🙈🙈دختره ي بي تربيتم گريه كرد خانوادگي بي ابرو شديم
همه فهميدن😂 ٣ ٤ سالم بود.
