روز خواستگاریم عموم اینا اومده بودن که صحبت کنن(شوهرم پسر عمومه)من با لباس تو خونه ریلکس نشسته بودم تو آشپزخونه با داداش کوچیکم سوسیس تخم مرغ میخوردم یهو عموم صدام زد گفت بیا بشین توهم خجالت نکش منم با دهن پر گفتم الان میام پاشدم رفتم نشستم بابام یه چشم غره ای بهم رفت 😂یادش بخیر