خب یه دکتر زنان برو تا راهنماییت کنه وقتیم برگشت مامانت بهش توضیح بده ناراحتیو غصه هم نداره/:
گفتنش راحته بابا ولی ولقعا سخته اسی از خدا میخام کمکت کنه ولی ما تو سخت ترین شرایطم اصن به فکره سقط نیوفتادیم
دختر دختر عموم سنشم کمه تو عقد حامله شد خودش شوهرش عشق بچه بودن تو سن کم الان بچه رو زیاد نمی خواد تازه یادش امده زود بچه دار شده باید بیشتر خوشی می کرد الان مادرش نگه می داره بیشتر بچه رو
به نظرم فعلا اصلا نباید به مادر شوهرت می گفتید
نهایتش وقتی باهم تصمیم گرفتید نگه دارید بچه رو و خواستید برید سرخونه زندگیتون می گفتید به این دلیل می خوایم زودتر بریم سرخونه مون و این رو هم شوهرت به خوشحالی به مادرش اعلام می کرد
الان هم به شوهرت یاد بده با مادرش (با بی احترامی نه) یاد بده که تو زندگی تون دخالت نکنه و جوری برخورد کنه که مادرش بفهمه حتی اگه تو هم بخوای سقط کنی شوهرت راضی نیست
ادم جهازش جور نیس هردو طرف زمان لازم دارن اصن شرایط عروسی اینا نیس بعد هرروزم ادم حس میکنه شکمش میخاد بزنه بیرون فک میکنه همه ارزوهاش به باد رفت مراسم عروسی و حنابندون اینا 😯 من خودماانقد غصه نیخوردم از اون طرف خو زوده فک کن اوله زندگی یه بچه بغلت باشه مسعولیتش ایندش 😥😥 درکلی اسی نگران نباش هدیه خداس حتما حکمتی بوده
مبارکه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست
تاپیک های به روز شده
27 ثانیه پیش
28 ثانیه پیش
29 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
