خدا گر پرده بر دارد ز روی کار آدمها/چه شادی ها خورد بر هم/چه بازی ها شود رسوا/چه کاذب ها شود صادق/چه صادق ها شود کاذب/عجب صبری خدا دارد که پرده برنمیدارد😑
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
خودم چون اصلا اهل رقص نیستم سوتی ندادم توی مراسما باید فک کنم ازدیگران یادم بیاد بگم بهتون😅
خدا گر پرده بر دارد ز روی کار آدمها/چه شادی ها خورد بر هم/چه بازی ها شود رسوا/چه کاذب ها شود صادق/چه صادق ها شود کاذب/عجب صبری خدا دارد که پرده برنمیدارد😑
من یه بار تو عروسی بودیم با یه دختره دوست شدم از اقوام دور بود من فامیلهاش زیاد نمیشناختم.بعد یه آقایی از اقوام دور بود من همیشه ازش بدم میومد .همیشه هم اون وسط قر میداد از اون رقصهای دهه شصتیا خخخ.به دختره گفتم من چقد از این آقا بدم میاد گفت کدوم گفتم همون که میرقصه گفت اون که داییمه اومدم ماست مالیش کنم گفتم نه اون که میشناسم اون وریش گفت اونم که عممومه.هیچی دیگه من اون لحظه از خجالت اب شدم و کلی با دختره خندیدیم😀😁😄😂
خدا گر پرده بر دارد ز روی کار آدمها/چه شادی ها خورد بر هم/چه بازی ها شود رسوا/چه کاذب ها شود صادق/چه صادق ها شود کاذب/عجب صبری خدا دارد که پرده برنمیدارد😑
خدا گر پرده بر دارد ز روی کار آدمها/چه شادی ها خورد بر هم/چه بازی ها شود رسوا/چه کاذب ها شود صادق/چه صادق ها شود کاذب/عجب صبری خدا دارد که پرده برنمیدارد😑
عقدو تو خونه گرفته بود عروس و داماد تو اتاقی بودن ک کنارش گلخونه بود چند نفر بودیم از پنجره گلخونه داشتیم عروس و دامادو میدیدیم ی خانمه چاق کنار من بود خودشو تکون داد زارت خورد بمن منم افتادم رو ی گلدون بدون گل خیلی بزرگ