2737
2739
عنوان

زیارت با مادرشوهر

141 بازدید | 7 پست

سلام

رفتیم زیارت کربلا مادرشوهرمم گفت میام بردیمش 

هرچی احترامش میکردم بی منتیش میکرد مثلا وقتی غذا براش میگرفتم میگفت من گشنه‌م نیس مگه چقد میتونم بخورم و...ولی میخورد

وقتی دیر می ایستادیم میگفت چرا نمیمونیم چیزی بخوریم

هرجا هم موکب بود میگفت بمونیم اگه نمیموندیم دلخور میشد 

ماشین خوب میگرفتیم کولر دارو راحت غرمیزد تا ماشین حرکت کنه

میگفت ماشینی باشه فقط برسونمون این برا چیمونه کلا ما سعی داشتیم راحتی وآسایش باشه ایشون ولی بجای تشکر میگفت چیه اینکار...هیچ جوری احساس رضایتمندی ندیدم ازش

وسط سفرم میگفت نباید باهاتون میومدم 

خیلی غرمیزد 

احترام میذاشتم وبش توجه میکردم بی منتش میکرد محل هم نمیدادم روش ترش میشد 

خیلی دلم شکست جلو همسفریامم اذیت شدم 

بنظرتون خدا اجری بهم میده


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728

ول کن بابا،.  ادم که پیر میشه غرغرو میشه

مال مادر و مادرشوهرم نیست 

زیارتتون قبول باشه،  همین که بردینش تو نمازاش حتما دعاتون میکنه.  مطمین باش.  اونم مادره بالاخره. تازه با دوستاشم که میشینه کلی پز میده پسرم و عروسم منو بردن کربلا

بخدا

2738
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   niهانیتاha  |  19 ساعت پیش
توسط   mahsa_ch_82  |  20 ساعت پیش
توسط   eli99y  |  6 ساعت پیش