داستان زندگی من

خودم میدونم داداشم.هفت هشت ساله دارم اه میکشم .زندگی عشق سابقم روز به روز بهترمیشه..منه بدبخت چی😭😭😭😭

خب از نظر اون فک میکنه اینجوری میشه اون ازادیو میخواد ذهنشو اطرافیانش خراب کردن فک میکنه الان با ازدواج همه چی محدود میشه دلش ازادی بی قید میخواد دبگ چشاش عشقو نمیبینه

استارتر هيچ كار خدا بي حكمت نيست 

من دعا ميكنم كه اون خانوم برگرده و كنار هم ١١٠ سال با خوشي زندگي كنيد ولي شايد خدا واست آدم بهتري كنار گذاشته كسي كه وقتي بياد با خودت بگي كاش اون ١١سال هم كنار اين بودم

ما یکی رو داشتیم تو آشناهامون ک اینجوری شد رفت با رفیق ناباب گشت کل زندگیش تباه شد سیگاری شد معتاد شد دیگه خانواده اش بهم اعتماد ندارن رفت سفر و پارتی و عیاشی...الان پشیمونه...رفت هرکاری می تونست کرد ولی الان چندساله داره تلاش میکنه خودشو بیاره بالا حتی صدمات جسمی کاراش مونده براش🤦🏻‍♀️

ب خودت مسلط باش ایشالله ک هر چی خیره سر راهت بیاد ولی مطمئنم ک برمیگرده از این کاذا ما زنا خیلی میکنیم نمونش خودمن تا عروسی کردیم هزار بار گفتم نمیخامت در صورتیکه براش میمردم

دیگه این خیلی بدبینانست.بهتره با این قضیه کنار بیای با خودخوری و فکروخیال چیزی درست نمیشه.اون خانمم اسم احساسش عشق نبوده فقط عادت کرده بوده به شما.بنظرم هرجی زودتر برای خودت تمومش کنی زودترم حالت بهتر میشه.فقطم خودت میتونی به خودت کمک کنی.ببخشید رک گفتم

ایشالا خدا کمکت کنه.حتما با ی روانشناس صحبت کن.ابنطوری پیش بری افسردگی شدید میگیری

لعنت ب عشق 

لعنت ب عاشقی

عشق جونتو میگیره ذره ذره آبت میکنه داغونت میکنه رسوات میکنه لعنت بهش

لعنت ب همچین ادمایی ک باعث میشن ادم ب خودشم شک کنه.....

دوبار ازدواج کردم اول زمانی بود ک ۱۵ سالم بود طرف معتاد بود جداشم..منه خر واس بار دوم اعتماد کردم ب ادما و عاشق شم با گریه و التماس نگهش داشتم اومد خاستگاری بهترین عروسی رو واسم گرفت و بعد وحشتناکترین ضربه رو بهم زد خیانت خیانت خیانت.....

ازمن دیگ هیچی نمونده جز خنده های زورکی واس دل پدرو مادرم

لطفا شما دیگ اعتماد نکن ..عشق فراموش میشه میگذره تموم میشه چند سال بعد فقط میشه ی خاطره گوشه ذهنت و زخم توی قبت ولی بهتر ازینه ک ی عمر فکرت درگیر این باشه ک تا حالا باچند نفر بوده تا کجاها بوده کجا رفته اینا نابودت میکنه........

شبتون خوش 

انشالله همه چيز باب ميلتون پيش بره