مربی خیاطیم برای پسرش از من خواستگاری کرده البته دخترش به زنداداشم گفته که به من بگن ،پسرش هم معتاده و تنبل اصلا کار نمیکنه . منم کلی حرص خوردم از دستشون و خیلی عصبانیم و کلی فحش تو دلم نثارشون کردم. الان میرم سرکلاس حالم بد میشه چهره ی مربی و میبینم. مردم با خودشون چی فکر کردن اخه
اصلا دیگه دوستندارم برم پیشش خیاطی ،خیاطی و هم خیلی دوستدارم ،خانوما چیکار کنم؟!؟؟؟؟