نمیدونم از کجا بگم،خسته شدم از حرفای خونواده شوهرم،،همش با حرفاشون باعث ناراحتیم میشن،جلو خودم چیزی نمیگن.اما پشت سرم حرف میزنن ،😔بعضی وقتا واقعا خسته میشم. جوری منو جلوه دادن جلوی فامیل که من بدم و اونا خوب ، قبل عروسیم خیلی اذیتم کردن ، انگاری که دلشون نمیخواست من عروسشون بشم ، از زبون من به دروغ یه حرفایی رو گفته بودن به یکی از فامیلاشون،که چن روز مونده بود به عروسیم واقعا تپش قلب گرفته بودم، و سردرد های وحشتناک داشتم،ولی من شوهرم رو دوست داشتم،از شهر خودم اومدم تو یه شهر غریب .حتی یه بار نیومدن پیشم،نیومدن خونمون،اوایل بارداریم با ویار وحشتناکی داشتم و غذا نمیتونستم درست کنم یه بار نشد برام غذا درست کنن ،تا ماه دوم ۷کیلو کم شدم،وقتی هم میرفتم خونه پدرم،به شوهرم کلی حرف میزدن و ناراحتش میکردن،اونم به من زنگ میزد و ناراحتیش رو سر من خالی میکرد،وقتی بر میگشتم خونمون دو باره حالم بد میشد،نه بدی در حقشون کردم نه حرفی پشت سرشون زدم،ولی نمیدونم چرا اونا با من اینطورین، الانم حرفایی میزنن که دور از جون بچم ،دلشون میخواد بچم بمیره😔میگن باید خم بشی حیاط رو جارو کنی،یا باید کلی نمک بریزی رو خیار بخوری تا زایمانت راحت بشه،شیرینی زیاد بخور،همش باید راه بری در حالی که همه میدونن راه رفتن زیاد باعث زایمان زودرس و کم شدن آب دور جنینه،منتظرن تا من یه کم حالم بد بشه،مث سردرد و یا پا درد تا کلی سرکوفت بزنن،😔😔 ،
🎀تیکر تولد قلب من،پسر گلم بردیا🎀 خدایا خونواده کوچیکمون رو در پناه خودت حفظ کن❤🌷 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
واقعا موندم با خانواده شوهر چجوری باید برخورد کرد آخه چقدر باید حرص خورد
خدای من ممنونم که بهم لطف کردی که مادر بشم . خدایا به همه منتظرا کمک کن خودت میدونی انتظار چقدر سخته.دوستان مهربونم اگه دوست داشتین یه صلوات بدین من بچه ام سالم بغل کنم.التماس دعا