قبلش کلی دعوا مون شد
من تقریبا بیست وسه روزه اسباب کشی کردیم ولی خونه خیلی کارداشتم من شاعلم هم خونه رو تمیزمیکردم هم سر کار میرفتم تازه امروز کامل کارام تموم شد سر یه بحث کوچولو هندونه رو پرت کرد روفرش خیارشور وگوجه وغیره
اب ریخت رو فرشا
تزیینی هامو شکوند
منم حرصم گرفت هرسری ازش پول کم میگرفتم واسه دکترم حودم می دادم این سری زیاد برداشتم بازم دعوا گرفت گفتم چرا این جوری میکنی برگشت بهم گف وقتی بچه دارنمیشی چراباید پول بدم
ده بارگف عرضه نداری بچه بیاری.
عقیم
اگه تایه سال بچه نیاری طلاقت میدم
منم اولش سکوت کردم و گریه کردم ولی بعدش دیدم عین خیالش نیست منم ضعف های اونو به روش اوردم گفتم توهم چه تحصیلات چه شغل ازمن پایینی وغیره