پس من تنها نیستم تو بیداری
بلور جون نمیدونم یکی از همون جوابا منظورت من هستم یا نه
امیدوارم بیای بخونی که شما هم برداشت اشتباه نکنی
من بخاطر همین که یموقع فکر نکنی منظورم بشماس. شمارو ریپلای نکردم
منظورمن از حرفام این بود که همدیگرو درک کنیم
شاید یکیمون تو اوج ناراحتی و خستگی و بی خوابی. برای اینکه سبک بشیم بیاییم اینجا یچیزایی بگیم
معلومه خودمون میخواستیم و تا اخرش هستیم. البته که همون خواستن ما خواست خدا هم بوده
اگر خدا نمیخواست نمیشد
ولی گاهی بعضی حرفا به شوخی یا بدون منظور حتی
شاید باعث برداشت نادرست بشه. چون شاید من بیام تو همون خستگی ی پست رو بخونم. و خسته تر بشم
چون هیچکس بهتر ازمادر از پس بچه بر نمیاد و قلق بچرو نمیدونه
مثلا من بیام بگم امروز بچم انقدر گریه کرررد که گذاشتمش زمین و بهش محل ندادم. گریه کرد تا از خستگی خوابش برد(مثل هست فقط)
یکی بیاد بگه واییی عزیزم چه دلی داری. چرا اینکار کردی و یه طومار دلسوزی
ولی واقعا تو اون شرایط نبوده. شاید من مجبور بودم شاید برایک دقیقه بوده.شاید بچم با بی محلی ساکت میشه
من تمام منظورم این بود
همگی خستگی ها داریم که باعث شده کشش ما کم بشه و کم طاقت
عزیزم اصلا از اینجا نرو
حتما باش و بیا
تا از حرفا و تجربیات و دلگرمی دادن به هم استفاده کنیم