.
تفاوت سقط و زایمان؛
مبتنی بر تجربه شخصی و کاملا غیر علمیِ خودم،
قدیمیها میگن: میوه که برسه خودش از شاخه جدا میشه. ولی میوه کال رو باید با دست جدا کرد و تازه اونم به سختی.
شاید اونایی که زایمان طبیعی داشتن با خوندن این مطالب بگن اوووووه حالا انگار چیکار کرده. ما بچه زاییدیم اینقدر آب و تاب ندادیم بهش. همیشه از قدیم شنیده بودم که سقط از زایمان سختتره ولی نمیدونستم چرا.
دلیل اول: خونریزی تو سقط چندین برابره زایمانه واسه همین ضعف و بیحالی و ناتوانی میاد سراغ آدم.
دلیل دوم: زایمان یکباره انجام میشه ولی دفع ممکنه دوبار، سه بار، یا بیشتر باشه. مثلا برای من دو مرحله دفع در بیمارستان بود و دو مرحله تو خونه. البته تا امروز که دارم اینا رو مینویسم.
دلیل سوم: تو زایمان نوزاد یه موجود زندهاس که خودش هم داره تلاش میکنه برای گذر از کانال زایمان و تولد. ولی در سقط اون تکههای بیجون هیچ تلاشی نمیکنن و تمام بار فشار دفع فقط و فقط به دوش زنیه که داره دفع میکنه.
دلیل چهارم: تو زایمان شما دردی رو تحمل میکنین که با در آغوش گرفتن نوزادتون تموم میشه، و این یعنی انگیزه. ولی در سقط با دفع تکه تکههایی از وجودتون و پایان آرزوی مادر شدن به همراهه. که این موضوع تواناییِ تحمل درد رو در آدم کمتر میکنه.
البته تمام این چیزایی که من میگم بر اساس تجربه شخصی خودم از سقط با دارو بود و من هیچ اطلاعی از سقط های خود به خودی یا به روشهای دیگه ندارم و نمیدونم که اونا سختتر هستن یا آسونتر.
به اضافه اینکه سقط من یه سقط ناخواسته بود، باز ممکنه شرایط واسه اونایی که بچه نمیخوان و تصمیم به سقط میگیرن فرق کنه. حداقل از نظر روحی.
از نظر روحی یکی مثل من داره بچهای رو از دست میده که آرزوی داشتنش رو داشته. ولی اونی که بچه نمیخواد احساسش اینه که داره از شر یه موجودی خلاص میشه که ممکنه اومدنش آیندهاش رو خراب کنه. واسه همین بازم اون انگیزه بیشتری واسه تحمل دردها داره تا من.
من انتخاب نکرده بودم که بچهام رو از دست بدم. من مجبور شدم. اونم بچهای که واسه به دست آوردنش مسیر سخت میکرواینجکشن رو طی کرده بودم. همین برام سختترش میکرد.
خلاصه که به نظر من درد زایمان اگه از درد سقط بیشتر باشه، ولی عوضش یه درد شیرینه. ولی هیچ دردی سختتر و تلختر از درد سقطِ پاره تن آدم نیست.
هم جسمِ آدم درد میکشه، هم روحش. هم درد میکشی، هم نقطه، سرِ خط.
آرزو میکنم هرگز تجربهاش نکنین. 🙏🏻🙏🏻🙏🏻